نظام زندان و حبس در ایران قرون پنجم و ششم هجری
صفحه 1-36
هاشم آقاجری؛ مقصود علی صادقی گندمانی؛ علی طاهری
چکیده چکیده
زندان یکی از کهنترین اشکال تنبیه و برجستهترین مکانِ طرد در تاریخ جوامع بشری است که تشکیلات بیرونی و سازوکار درونی آن، از جامعه ای به جامعۀ دیگر و از دورهای به دورۀ دیگر تغییر می کرده است. اشکال مختلف زندان و موقعیت برجستۀ مکان زندان در ساختار کالبدی شهرهای ایرانی ـ اسلامی و استفادۀ مکرر از مجازات حبس درمورد محکومان در تاریخ ایران در قرون پنجم و ششم هجری، این پرسش را برمی انگیزاند که زندان در کجای نظام حقوقی ـ قضائی قرار می گرفت و سازوکار درونی آن چگونه بوده است. مقالۀ حاضر بر آن است با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با الهام از مطالعات میشل فوکو، به بررسی نظام زندان و حبس بپردازد و توصیفی کامل از آن در دورۀ مزبور ارائه کند. در پایان، چنین نتیجه گرفته شد که زندان به مثابۀ مکانِ طردْ در دل یک شبکه بندی دقیق فضای شهری و قلمروی قرار داشت که از طریق جای دادن زندانیان به بهترین شیوۀ تقسیم بندی های دوتایی و توزیع تفاوت گذارانۀ زندانیان را بازنمایی میکرد. زندانیان محاکم حقوقی ـ قضائی بر اساس جرم، نوع و میزان محکومیت، جنسیت، سن، جایگاه تشکیلاتی و غیره، تنها با گذراندن دوران محکومیت و یا استفاده از سایر ابزارهایی که نظام حقوقی ـ قضائی مبتنی بر فقه اسلامی در اختیار او می گذاشت، قادر به بازگشت به جامعه بود؛ اما زندانیان سیاسی ـ امنیتی که به ارادۀ قدرت سیاسی گرفتار حبس شده بودند، اگر تا مرگ در حبس نمی ماندند، آزادی شان در گرو عفو یا مرگ حاکم و سلطان بود.
نقش دین در انقلاب فرهنگی (مطالعه جایگاه دین در انقلاب فرهنگی ایران، چین و روسیه از دیدگاه جامعهشناسی تاریخی)
صفحه 37-58
حسین احمدی؛ محمدسالار کسرایی
چکیده چکیده
با وجود مطالعات زیادی که در زمینۀ انقلابهای فرهنگی انجام شده است، مطالعۀ مقایسهای نقش دین در انقلاب فرهنگی ایران، چین و روسیه با توجه به نقش دین کمتر به چشم میخورد. پرسشی که این مطالعه در پی پاسخ به آن بوده این است که هرکدام از انقلابهای فرهنگی روسیه، چین و ایران با آموزههای دینی متن جامعهای که رخ دادهاند چه نوع ارتباطی داشتهاند؟
نگارندگان با توجه به شرایط مطالعه به رویکردهای سکولار و دین انقلابی در انقلابهای فرهنگی اشاره و تلاش کردهاند با استفاده از روش تطبیقی ـ تاریخی بر اساس رخدادهای انقلاب فرهنگی در سه کشور، این رویکردها را آزمون کنند. مطالعۀ تاریخی ـ تطبیقی بهشکل درونسیستمی و بینسیستمی صورت گرفته است؛ در سطح درونسیستمی بهشکل روایتی، روند ارتباط دو پدیدۀ تشریح شده و در سطح بینسیستمی شاخصهای دینی انقلاب فرهنگی در سه کشور ایران، چین و روسیه با استفاده از روشهای میل مقایسه شده است.
یافتهها نشان میدهند در هر سه مورد نقش دین اهمیت دارد، لیکن شاخصههای ایرانی مؤید منظر آرمانی و شاخصههای روسیه و چین مؤید منظر ابزاری به نقش دین در انقلاب فرهنگی است. نتایج مقاله ضمن تأیید مدعای نگارندگان، تفاوتها و شباهتهای سه رخداد مورد مطالعه را تشریح میکند.
علل و پیامدهای اجتماعی شکلگیری محلۀ خراباتیان شیراز در عصر زندیه
صفحه 59-82
حسن الهیاری؛ پژمان افخمی عمله قشقایی؛ امیرحسین حاتمی
چکیده چکیده
با تأسیس حکومت زندیان اوضاع اجتماعی حاکم بر جامعۀ شهری شیراز متأثر از سیاستگذاری های هیئت حاکم به دورۀ جدیدی وارد شد. این تنوع اجتماعی سبب برخی تحولات در جامعۀ پایتخت شد. یکی از مهمترینِ این نوع تحولات در این دوره، شکلگیری محلۀ خراباتیان و فعالیت زنان روسپی در آنجا بود. به نظر میرسد این محله ــ که به دنبال برنامه های اجتماعی حکومت، فعالیت خود را آغاز کرد ــ تأثیرات مختلفی در ابعاد گوناگون جامعۀ شهری پایتخت برجای گذاشت. از این رو، مسئلۀ پژوهش حاضر، بررسی علل ایجاد محلۀ خراباتیان و پیامدهای اجتماعی آن در جامعۀ شهری شیرازِ عهد زندیه است. مقالۀ حاضر با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر داده های کتابخانه ای به بررسی مسئلۀ مزبور پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که کنترل و مدیریت کنشگران سیاسی در شیراز، مدیریت جامعۀ بحران زده بعد از سقوط صفویه، انگیزه بخشی به کنشگران برای به سازی و بازسازی شهر شیراز به علاوه گرایش کریمخان زند به این گروه از زنان، در ایجاد این محله مؤثر بوده است. از طرفی، مجموعۀ محلۀ خراباتیان منبع درآمدی برای حکومت زند نیز محسوب میشد. ازجمله پیامدهای اجتماعیِ ایجاد این محله میتوان به اختلال در بنیان خانوادهها اشاره کرد. علاوه بر آن، این نوع فعالیت اجتماعی از آنجا که با رویکرد مذهبی و اجتماعی مردم مغایرت داشت، سبب بروز برخی رفتارهای ناهنجار عرفی و شرعی از سوی بخشی از جامعۀ پایتخت نیز شده بود.
تبیین شکل گیری و علل جنبش های برازبنده، سنباد، اسحاق ترک، استادسیس، المقنع و بابک خرمدین (با تأکید بر نظریۀ محرومیت نسبی تد رابرت گر)
صفحه 83-112
فریدون الهیاری؛ محمد آزغ؛ علی اکبر کجباف
چکیده چکیده جنبش های اجتماعی بحثی اساسی در نظریه های انقلاب هستند که به واسطۀ اهمیت نظریه های مختلف کوشیده اند آنها را توضیح دهند. یکی از مهمترین این نظریه ها نظریۀ محرومیت نسبی است. لشکر بنی عباس با شعارهای برابری خواهانه سطح انتظارات ارزشی طبقات اجتماعی را بالا برد، این درحالی بود که سطح توانایی ارزشی مردم تغییر چندانی پیدا نکرد و مردم دچار سرخوردگی و محرومیت نسبی شدند. متغیرهای مهمی ازجمله ارزشهای اقتصادی، دینی، منزلتی و مشارکتی موجب گسترش حجم این جنبش ها شد. حجم جنبش ها نیز بر کنترل نیروی اجبار توسط حکومت و مخالفان تأثیر گذاشت و سرانجام جنبش ها را رقم زد. مقالۀ حاضر می کوشد با تمرکز بر نحوۀ شکل گیری و علل جنبش های برازبنده، سنباد، اسحاق ترک، استادسیس، المقنع و بابک خرمدین و با بهره گیری از روش تحلیل تاریخی و جامعه شناسی و بررسی محتوای آثار تاریخی و جامعه شناسی، در پرتو نظریۀ محرومیت نسبی، به بررسی شکلگیری و علل این جنبش ها بپردازد.
واکاوی جامعهشناختی تشکیل طبقه کارگر ایران در عصر قاجاریه و نقش آنان در نوسازی جامعه و جنبش مشروطه
صفحه 113-138
محمد پیری
چکیده چکیده
طبقات اجتماعی مختلفی در جنبش مشروطه شرکت داشتند که هر کدام با انگیزههای متفاوتی به این حرکت پیوستند. کارگران یکی از این طبقات بودند که بهتازگی در جامعۀ ایران رشد مییافتند. آنان به لحاظ نوع مشارکت در شیوۀ تولید و مالکیت ابزار کار با پیشهوران و اصناف قدیمی متفاوت بودند و به سبب زیستن در بافت عشیرهای و جامعه مبتنی بر اقتصاد کشاورزی و دامداری، به طبقۀ کارگر اروپایی شباهتی نداشتند. بسیاری از این کارگران به دلیل فشار طبقۀ حاکم و وجود فقر، ناگزیر کار و کاشانه خود را ترک و به مناطق آبادتر یا کشورهای همجوار مهاجرت میکردند. آنان با مشاهدۀ وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی این نواحی تحت تأثیر قرار میگرفتند و چون بیشترشان کارگران فصلی بودند، پس از بازگشت به ایران، دیدهها و شنیدههای خود را برای هموطنانشان بازگو میکردند.
هدف این مقاله شناسایی سهم کارگران در زمینهسازی و شکل بخشیدن به جنبش مشروطۀ ایران است که نویسنده میکوشد با روش «توصیف تاریخی» و «اسنادی»، به این سؤال پاسخ دهد که طبقۀ کارگر چگونه در جامعۀ ایران شکل گرفت و کارگران چه نقشی در بروز اندیشههای نوسازی اجتماعی داشتند؟
چنین فرض میشود که طبقۀ کارگر بسیار دیرتر از جوامع اروپایی در ایران شکل گرفت و قشری اندک از نیروهای تولیدی را تشکیل میداد. آگاهی کارگران ایرانی از حقوق سیاسی و اجتماعیشان نیز بیشتر از آنکه درونزا و برخاسته از توسعه صنعتی باشد، از افکار چپگرایانۀ مناطق قفقاز تأثیر پذیرفت و به همین دلیل با وجود مشارکت آنان در موج نوگرایی و نهضت مشروطه، این طیف از جامعه نتوانست آنگونه که در انقلابهای بزرگ اروپایی نظیر انگلستان، فرانسه و روسیه اثرگذار بود، نقش تاریخی خود را ایفا کند.
این بررسی نشان میدهد که پیش از شکلگیری جنبش مشروطه برخی از کارگران در انقلابهای حوزۀ قفقاز شرکت داشتند و با افکار انقلابی آن سامان آشنایی یافتند. این کارگران همصدا با سایر هموطنانشان به نهضت آزادیخواهی ایران پیوستند و با پخش اعلامیهها، شرکت در اجتماعات و نیز حضور در صحنههای نبرد مسلحانه، به مبارزه با استبداد برخاستند و پایهگذار حرکتهای انقلابی آتی شدند.
فراتحلیل کیفی آراء صاحبنظران طبقۀ اجتماعی در ایران (با تأکید بر طبقۀ متوسط)
صفحه 139-170
علی محمد جوادی؛ امیر ملکی
چکیده چکیده
طبقۀ اجتماعی ازجمله مفاهیمی است که در بین اندیشمندان علوم اجتماعی بسیار مناقشهبرانگیز بوده است. اندیشمندان این حوزه درمورد تعریف طبقه، حوزه و کاربرد آن، ساختار و نظریه های مرتبط با آن توافق چندانی ندارند و از منظرهای مختلف آن را تحلیل و بررسی کرده اند. گاهی این مفهوم از بُعد اقتصادی، گاهی سیاسی و گاهی علاوه بر بُعد اقتصادی و سیاسی از ابعاد اجتماعی و فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفته است. عده ای هم اعتقادی به وجود طبقه ندارند. نوع نگاه اندیشمندان به این مفهوم می تواند رویههای متفاوتی را در زمینۀ مسائل و مفاهیم قشربندی، طبقۀ اجتماعی و طبقۀ متوسط به وجود آورد. این مقاله با روش فراتحلیل به بررسی و مقایسۀ نظرات اندیشمندان طبقۀ اجتماعی و طبقۀ متوسط در ایران میپردازد و نظریه های آنان را در زمینههای مفهوم و ساختار طبقۀ اجتماعی، ساختار، ویژگیها، تیپولوژی و کارکردهای طبقۀ متوسط مورد مقایسه قرار میدهد. دورههای مطالعاتی صاحبنظران درمورد طبقۀ اجتماعی، قبل از قاجار، قاجار، پهلوی و انقلاب اسلامی ایران است. نتایج نشان می دهد که بهترتیب بیشترین توافق درمورد مفهوم طبقه به ملاک های: 1. شغلی، 2. اقتصادی و شانس های مشترک زندگی به یک میزان، 3. قدرت و مالکیت، و 4. درک شرایط تاریخی مربوط است. همچنین، این نظریه پردازان در زمینههای ساختار طبقه، ویژگیها، تیپولوژی و کارکردهای طبقۀ اجتماعی و طبقۀ متوسط دارای نقاط اشتراک و افتراق هستند.
بحران معیشت و انقلاب مشروطیت
صفحه 171-204
فرهاد دشتکی نیا
چکیده چکیده محققان تاریخ انقلاب مشروطیت ایران در بررسی ریشههای اقتصادی آن بر نقش ناکارآمدی ساختار اقتصاد کلان، فساد، کسری بودجه مزمن، فقدان زیرساختهای اقتصادی، دیون خارجی و پیامدهای منفیِ قرار گرفتن ایران در مدار مناسبات اقتصاد سرمایهداری توجه و تأکید کردهاند. نوشتار حاضر ضمن تأیید نقش عوامل یادشده در آغاز نهضت مشروطهخواهی در ایران، به علل اقتصادی انقلاب مشروطه از دریچه نقش عوامل معیشتی توجه کرده است و این موضوع را با تأکید بر این پرسش اساسی بررسی میکند که آیا وضعیت معیشتی ایران، در دهه منتهی به انقلاب مشروطیت، در آغاز حرکت مشروطهخواهی ایرانیان تأثیر داشته است؟ فرضیه پژوهش حاضر این است که آسیبهای ناشی از اقتصاد سیاسی ایران، بهطرز محسوسی در وضعیت معیشتی مردم بازتاب یافته بود و این امر سبب بروز بحران در معیشت و بهتبع آن نارضایتیهای عمومی و شورشهای موضعی شده و با بیپاسخ ماندن نارضایتیها و شورشها راه برای انقلاب مشروطیت هموار شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد بحران معیشت زمینه شکلگیری شورشهای معیشتی و بهدنبال آن طرح مطالبات سیاسی را در انقلاب مشروطیت فراهم کرد. روش پژوهش حاضر، تاریخی با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی است. هدف پژوهش حاضر تبیین نسبت متغیرهای اقتصادی با جنبش انقلابی مشروطیت ایران است.
بررسی چگونگیِ بازتابِ آموزش کودکان در سفرنامه های فرنگیانِ عصرِ قاجار
صفحه 205-242
جمشید روستا؛ فائزه شجاعی نیا
چکیده چکیده
تاریخ کودکان از عرصههای مغفول مطالعات تاریخی در ایران است. هرچند مورخان تاریخ اجتماعی و فرهنگی ایران، به جنبههایی از زندگی کودکان عهد قاجار، مانند آموزش کودکان پرداختهاند، اما بخش عمدهای از حیات این گروه در حاشیۀ تاریخنگاری ایران قرار گرفته و بررسی نشده است. از این رو، مقالۀ حاضر به بررسی بخشی از حیات کودکان (آموزش آنها) در عهد قاجار میپردازد. با توجه به قلمرو وسیع موضوع و کمبود داده دربارۀ کودکان در متون تاریخیِ رسمی، عمومی و دودمانیِ عهد قاجار از یک سو و نیز بازتاب جنبههای گوناگون زندگی کودکان در سفرنامههای فرنگیان عصر قاجار از سوی دیگر، موضوع حاضر، با تکیه بر سفرنامه های فرنگیان عهد قاجار بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان میدهد که آموزش کودکان، شامل آموزش مکتبخانهای، آموزش ابتدایی و آموزش متوسطه بوده است و از نظر تعلیم و تربیت و امکانات آموزشی بیشتر کودکان در وضعیت خوبی به سر نمیبردند و آموزش آنها بسیار ساده و ابتدایی بوده است، اما به تدریج وضعیت بهتری یافت. روش پژوهش در این مقاله، تاریخی با رویکرد توصیفی ـ تحلیلی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
توسعۀ حیات شهری اصفهان در دورۀ شاه سلطان حسین صفوی و تأثیرات سنت وقف بر آن
صفحه 243-278
علی زارعی؛ سامان فرزین؛ عطیه جویره
چکیده چکیده بسترهای مناسب زیست محیطی و طبیعی، تاریخی، ارتباطی، نظامی، تجاری و اقتصادی از عوامل تحول و پویایی شهر اصفهان از گذشته تاکنون بوده است. روی کار آمدن سلسلۀ صفویه با حکومت شاه اسماعیل و بعدها انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان در زمان جانشینان وی ازجمله شاه عباس کبیر (اول) را میتوان عصر طلایی شهر اصفهان دانست. شاه عباس کبیر برای رقابت با حکومت عثمانیان به لحاظ نظامی، اقتصادی، مذهبی و به خصوص معماری و شهرسازی در رشد و توسعۀ اصفهان و آراستن آن به بهترین شکل ممکن کوشید. رشد و توسعۀ شهر اصفهان در زمان دیگر جانشینان شاه عباس کبیر تا عصر شاه سلطان حسین ادامه داشت. با توجه به اینکه بیشتر محققان و نویسندگان شاه سلطان حسین را مسبب اصلی سقوط سلسلۀ صفویه دانسته اند، درنتیجه در ارتباط با معماری و شهرسازی اصفهان عهد وی نیز مطالعۀ جامع و منسجمی صورت نگرفته است. هدف نوشتار پیشرو «بررسی توسعۀ حیات شهری اصفهان در دورۀ شاه سلطان حسین صفوی و تأثیرات سنت وقف بر آن» است. بدین صورت سعی می شود تا به این پرسش ها پاسخ گفته شود که شهرسازی و معماری در دوران شاه سلطان حسین صفویه چه پیشرفتی داشته است؟ و وقفیات چه تأثیری در ساخت وسازهای شهری در دورۀ شاه سلطان حسین صفوی داشته اند؟ در نتیجۀ پژوهش حاضر، که با بهره گیری از روش اسنادی و میدانی انجام شده، مشخص شد که عصر شاه سلطان حسین در زمینههای معماری و شهرسازی عصر پویایی بوده است و در این دوره شهر اصفهان همانند عصر شاه عباس کبیر رشد و توسعه یافت و حتی بناهای شاخص وقفی مانند مدرسۀ چهارباغ خلق شد که با بهترین نمونههای عصر شاه عباس کبیر برابری می کند.
تحلیل تطبیقی دموکراتیزاسیون در ترکیه و ایران: مطالعۀ موردی موج اول بازگشت به اقتدارگرایی (1906- 1913م)
صفحه 279-310
علی ساعی؛ مرضیه ابوذری لطف
چکیده چکیده
موضوع این مقاله مطالعۀ تطبیقی دموکراتیزاسیون در ترکیه و ایران از 1906 تا 1913م است. مسئلۀ پژوهش این است که دموکراتیزاسیون در ترکیه و ایران در مرحلۀ دوم، گذار دموکراتیک، پرابلماتیک شده و در هر دو کشور تلاش های ناظر بر تغییرات دموکراتیک در دورۀ مورد مطالعه به ظهور اقتدارگرایی جدید منجر شده است. با ارائۀ شواهد تجربی استدلال شده است که ایران، بازگشت به اقتدارگرایی را در 1908م و ترکیۀ عثمانی در 1913م تجربه کرده است. مدل نظری پژوهش برمبنای رویکرد عاملیت محور، فرموله شده است. ساختار منطقی این مدل دلالت بر آن دارد که دموکراتیزاسیون نتیجۀ نوع و کیفیت ترکیب سه شرط علّی، عاملیت کنشگران سیاسی و کنشگران نظامی و کنشگران خارجی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش تطبیقی تاریخی انجام شده است. شواهد تجربی این پژوهش دلالت بر آن دارد که بازگشت به اقتدارگرایی در ترکیه و ایران تحت شرایط ترکیب شروط علّی استراتژی سرکوبگرایانه میان کنشگران سیاسی و مداخلۀ خشونت آمیز نظامیان در فرایندهای سیاسی و نیز مداخلۀ سیاسی ـ نظامی کنشگران خارجی در سیاست داخلی رخ داده است.
مسأله تربیت دختران از نگاه مجله جمعیتنسوانوطنخواهایران (1302-1305ش)
صفحه 311-340
شهاب شهیدانی؛ سمیرا اسدیان فعلی؛ جهانبخش ثواقب
چکیده چکیده
در روند نهضت مشروطه، برخی زنان روشنفکر طالب حقوق فردی، خانوادگی و اجتماعی خود شدند و برای پیشبرد این اهداف به انتشار جراید زنانه با محوریت اصلاح وضعیت زنان اقدام کردند. با روی کار آمدن رضاشاه تحقق مفاهیم وطنپرستی، باستانگرایی و ترقی برای ساختن ایران نوین از سوی حکومت مورد توجه قرار گرفت. در همین راستا مسئلۀ زنان و آموزش آنان بهمنزلۀ مادران آتیه، تربیت و نوع رابطۀ مادر و فرزند، ضرورت ایران مترقی با تأکید بر خانواده مورد توجه جراید قرار گرفت. مجلۀ جمعیت نسوان وطنخواه ایران ازجمله نشریاتی است که با رویکرد ضرورت تربیت دختران و نقش آنها در اجرای سیاستهای جدید به چاپ رسید. سؤال پژوهش حاضر آن است که این روزنامه چگونه تربیت زنان را با دغدغه های روشنفکران و خواسته های حکومت مانند وطن پرستی، باستان گرایی و ترقی ارتباط داده است؟ فرضیۀ پژوهش آن است که این مجله با توجه به مقوله های نخست تربیت و سپس تحصیل، در جهت سیاست های کلانی که در آستانۀ حکومت پهلوی مطرح بود، ارتقای آگاهی دختران و دوری از جهل و خرافات را با توصیۀ انواع آموزش برای دختران مدنظر قرار داده است. این پژوهش با روش تحلیل محتوا و توصیف مقالههای مجلۀ مذکور، بهتشریح آراء نویسندگان آن درخصوص کارکردهای مختلف تربیت دختران خواهد پرداخت.
تحلیل جامعهشناختی دگرگونی تاریخی در مکان پاسداشت شیء مقدس
صفحه 341-364
صدرالدین طاهری
چکیده چکیده این نوشتار، پژوهشی تاریخی و توصیفی ـ تحلیلی در حوزۀ جامعهشناسی فرهنگ است. وبر در زمرۀ یکی از پایهگذاران جامعهشناسی سه خطمشی تاریخی را برای توجیه قدرت در یک ساختار سیاسی معرفی کرد. او این شیوههای ناب را اقتدار فرهمندانه، اقتدار سنتی و اقتدار عقلانی ـ قانونی نامید. یک سده پس از بیان این نظریه روند تاریخی را، که ذکر میشود، میتوان برای این سه شیوه پیشنهاد کرد: فرهمندی باستانی، توارث تاریخی و دولت مدرن. هدف این پژوهش بنیادی نظری که دادههای کیفی آن بهشیوۀ اسنادی گردآوری شدهاند، پیجویی تغییر مکان نگاهبانی از شیء مقدس/ برگزیده در این تحول درزمانی است. این نوشتار تلاش دارد ویژگیهای اینگونه اشیا را توصیف و روند تغییر جایگاه پاسداشت آنها را در طول تاریخ در بافتی جامعهشناختی بررسی کند. برای فهم ماهیت شیء مقدس از تعاریف دورکهیم و اوتو استفاده شده و بهیاری دیدگاه کانت دربارۀ زیبایی و والایی کیفیت زیباشناختی ارتباط انسان با این اشیا تبیین شده است. نیایشگاه و کاخ را میتوان مکانهای پیشامدرن پاسداشت شیء مقدس/ برگزیده و همبسته با دو شیوۀ ابتداییتر اقتدار دانست، اما در دورۀ مدرن، موزه بهمنزلۀ مهمترین بنیاد برای نگاهبانی از اشیای برگزیده جایگزین این مکانها شده است. موزه اشیا را در فرایندی از برگزیدگی، جداسازی و چارچوببندی، موزهای میکند. ممکن است اشیای مذهبی در روند ورود به موزه تقدسزدایی شوند یا اشیا روزمره مقدسسازی شوند. خلاف نیایشگاه، موزه تأثیر همسانی بر همۀ بازدیدکنندگانش ندارد. تجربۀ ارتباط با شیء مقدس در موزه امری اختیاری، غیرالزامی، درونی، شخصی و برآمده از پیشینه، سن، دلبستگی و دانش هر بازدیدکننده است.
تحلیل سازمان تولید و استانداردسازی در یک جامعۀ باستانی: رهیافتی به نقش های سفال های تل باکون الف
صفحه 365-388
رحمت عباس نژاد سرستی؛ مرضیه علیمحمدی؛ محمد قمری فتیده
چکیده چکیده تزیین ظرفهای سفالی در دوره های پیش از تاریخ و قبل از آغاز نگارش، اهمیت ویژه ای داشته است. ساختار و نقش های روی سفال امکان مطالعۀ اندیشۀ انسان گذشته را فراهم می آورند و وابستگی فکر و ذهن انسان را به محیط های طبیعی و اجتماعی که در آن زیسته و رشد یافته است، آشکار می سازند. بنابراین، با بررسی این نقش مایه ها می توان پیچیدگی های ذهنی، ایدئولوژیکی، اجتماعی و اقتصادی جوامع باستان را مطالعه و تحلیل کرد. نگارندگان با پژوهش روی «دستور زبانِ» نقش ها و کیفیت زیبایی شناختی سفال های منقوش پیش از تاریخ، سازمان تولید سفال را در یک جامعۀ باستانی مطالعه کرده اند. جامعۀ موردنظر در این پژوهش، فرهنگ تل باکون الف است که در اواخر هزارۀ پنجم و آغاز هزارۀ چهارم قبل از میلاد در جلگۀ مرودشت فارس جریان داشته است. تولید سفال در مرحلۀ باکون الف در یک سازمان تولیدیِ استاندارد و به صورت فرایندی تخصصی انجام می پذیرفته است. الزام ها و ضابطه هایی در ایجاد نقش های روی ظروف سفالی این دوره به کار گرفته شده اند که مهمترین آنها عبارتند از: نهادن نقش مایه ها در کادر و قاب، قرینه سازی، تکرار کردن، معکوس کردن و ساعت گرد کردن جهت نقوش، ایجاد نقوش با تکنیک نقش منفی و استفاده از عناصر نقشیِ جداکننده. همچنین، این پژوهش ثابت کرده است که رابطۀ بین نقش ها و شکل ظروف، نسبی بوده است. دستور زبان و شیوۀ اجرای نقش ها روی خمره ها، جام ها و کاسه ها نشان داده است که اغلب از الگوهای یکسان و مشابهی در اجرای نقش ها بهره گیری شده است.
راهبردهای تبلیغی دولتهای سیدتبار شمال ایران برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی از سدۀ هشتم تا دهم هجری
صفحه 389-410
علیرضا کریمی؛ احد مهربان نژاد کلاگری
چکیده چکیده در میانۀ سدۀ هشتم هجری، شمال ایران شاهد پیدایش سه حکومت علوی تبار بود. سادات عمادی، مرعشی و کیایی به ترتیب در هزارجریب، مازندران خاوری و گیلان شرقی دولتهای شیعی تشکیل دادند. پیدایش این حکومت ها با وجود آن بود که دودمانهای بومی ـ محلی نیرومندی نظیر: چلاویان، ناصروندان، ولاشیان، روزافزونیه و پادوسبانان همواره حیات آنها را به چالش می کشیدند. هرچند تکیه بر تشیع یکی از دلایل ماندگاری این دودمانها بود، ولی چنین می نماید رشته ای از تبلیغات فرهنگی پردامنه به منظور مهندسی افکار عمومی، از سوی دولتهای هاشمی تبار بستر کسب مشروعیت برای این حکومت ها فراهم می ساخت. تکیه بر نسب هاشمی، تبلیغات، استفاده از باور مردم، تکیه بر نیروهای سرسپرده، استفاده از مفهوم شهادت، تقدیس فرمانروایان، مظلوم نمایی و تخریب چهرۀ مخالفان از شاخص ترین راهبردهایی بود که حکومت های سیدتبار شمال کشور طی سده های هشتم تا دهم هجری به منظور شکل دهی افکار عمومی از آنها بهره بردند و توانستند ضمن تأسیس حکومت به ماندگاری آن یاری رسانند.
نقش معلمان و شاگردان مدارس جدید در انقلاب مشروطه ایران
صفحه 411-435
محمود محمدی
چکیده چکیده انقلاب مشروطیت یکی از وقایع مهم در تاریخ معاصر ایران است. این انقلاب پیامدهای مهم سیاسی و اجتماعی در جامعۀ ایرانی به همراه داشت. تحلیلگران انقلاب مشروطیت، به نقش روشنفکران، علما و بازاریان پرداخته اند، اما این مقاله به نقش گروه هایی همچون معلمان، شاگردان و فارغالتحصیلان مدرسه های جدید در وقوع انقلاب مشروطیت می پردازد. جمع آوری شواهد به روش اسنادی و تحلیل شواهد به روش تحلیل روایت است. براساس اسناد تاریخی معلمان، شاگردان و فارغالتحصیلان مدارس یکی از نیروهای تأثیرگذار در انقلاب مشروطیت بوده اند. برنامه های درسی، معلمان و شیوۀ آموزشی مدارس، مطالعۀ کتاب ها و روزنامه های انتقادی، نگرش ها، گرایش ها و مهارت هایی در شاگردان مدارس شکل داد که برای تغییر و اصلاح وضع موجودشان حضوری فعالانه در انقلاب مشروطیت داشتند. این مقاله تأیید این مدعاست که آموزش میتواند جامعه را تغییر دهد.
