جامعهشناسی تاریخی فرقه ضاله بهائیت، با تکیه بر بسترهای اجتماعی و فکری شکلگیری این فرقه در ایران دوره قاجار
صفحه 1-19
مجتبی اشرافی؛ مرتضی اشرافی
چکیده هر چند مسلک شیخیه از نظر اعتقادی هیچگونه ارتباطی با بابیت و بهائیت ندارد، ولی ارائه عقاید و آموزههایی متفاوت و خارج از چهارچوبهای مقبول شیعی زمینه و بستر لازم فکری و فرهنگی را برای ادعاهای دروغین سید علیمحمد شیرازی فراهم کرد. سید علیمحمد بر مذهب شیخ احسائی بود و بنیان بسیاری از دعاوی اولیه خویش را بر آموزههای شیخیه نهاده است. شیخ احسائی از شاگردان سید کاظم رشتی رهبر وقت مسلک شیخیه بود. با توجه به اهمیت دعاوی این دو تن، میرزا حسینعلی نوری ملقب به بهاءاله نیز برای شکلگیری هسته اولیه نهضت بابیت، شیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی را «نورین نیرین» لقب میدهد و آنها را مبشران ظهور خود و باب میخواند و نخستین گروندگان به بابیه همه از پیروان و طرفداران شیخیه بهشمار میرفتند.
در طی شش سال ادعاهای باب تا اعدام او در ایران شاهد وقایعی مانند شورش قلعه طبرسی و فتنههای زنجان و نیریز هستیم که عاقبت حکومت قاجار را مجاب به اعدام باب و مجازات بابیان میکند. این فرقه در ایران و در برخی دیگر از نقاط جهان از زمان قاجر تا کنون ریشه دوانیده است. فرقه بهائیت با بهاءاله تأسیس و توسط عبدالبهاء و شوقیافندی توسعه و ترمیم یافت. فرقه بهائیت با وجود برخی شعارهای آرمانگرایانه در عمل بسیار ناشیانه و سرکوبگرایانه عمل میکنند و تمام اعضا مانند یک فرقه در خدمت سرکردگان و تحت امر آنها هستند.
نشانههایی از ارتباط تجاری و فرهنگی جوامع شمال غرب ایران و بین النهرین در اواخر دوران مس و سنگ
صفحه 21-37
علی بیننده
چکیده رودخانه زاب کوچک در شمال غرب ایران از ارتفاعات شمال غربی پیرانشهر سرچشمه میگیرد، از شمال غرب بهسوی جنوبشرق و سپس بهسمت غرب جاری میشود، در امتداد کوههای مرزی ایران– عراق جریان مییابد و در نهایت از معبر آلان وارد خاک عراق میشود. حوضه این رودخانه دارای محوطههای باستانی فراوان است و با توجه به نمونههای سفالی موجود میتوان دریافت که این حوزه از دوره پیش از تاریخ تاکنون یک حوزه استقراری بوده است. در بررسیهای اخیر چند محوطه با سفالهای لبه واریخته شناسایی شدند. تا چند سال پیش نهایت گسترش آن در غرب، همدان و کرمانشاه گزارش شده بود. این نخستین بار است که این نوع سفالها در شمالغرب ایران دیده میشود. موقعیت جغرافیایی محوطههای شناسایی شده در حوزه زاب کوچک، مجاورت با کرویدورهای ارتباطی، کنترل و نظارت بر این مسیرها (حاج عمران در شمال حوزه و آلان و ... در شمال) با میان رودان شمالی و ارتباط آنها با محوطههای همزمان میتواند نشانگر ارتباط فرهنگی و تجاری این مناطق با یکدیگر باشد.
واژگان کلیدی: شمالغرب ایران، رودخانه زاب کوچک، جوامع مس و سنگی، سفال لبه واریخته.
بررسی کودتای 28 مرداد 1332 براساس نظریه والراشتاین
صفحه 39-59
محمد رادمرد؛ سیدنصرالله حجازی
چکیده کودتای 28 مرداد از نقاط عطف تاریخ معاصر ایران است. درباره این رویداد تاکنون مقالات و کتابهای بسیاری نگاشته شده است. نوشتار پیشرو برآن است تا از منظری متفاوت به بررسی این رویداد بپردازد. یکی از نظریاتی که از سطحی کلان و براساس رویکردها و مبانی فرانظری انتقادی به پدیدههای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مینگرد نظریه «نظام جهانی» والراشتاین است. بر این اساس مطالعه کنونی در تلاش است تا با رویکردی تازه و در چارچوب این نظریه به تحلیل کودتای 28 مرداد بپردازد و بهطور خاص به این پرسش پاسخ دهد که آیا میتوان با استفاده از نظریه «نظام جهانی» وقوع کودتا و سقوط مصدق را تبیین کرد؟ به اعتقاد نویسندگان این مقاله براساس دو مؤلفه از نظریه والراشتاین، یعنی «حفظ رابطه استثماری» (حفظ نابرابری در عرصه جهانی) و «کنترل بر مواد خام» از سوی کشورهای مرکز و بهطور ویژه هژمون جهانی، میتوان چرایی وقوع کودتای آمریکایی- انگلیسی علیه مصدق را تبیین کرد. این مقاله ضمن بیانی کوتاه از نظریه والراشتاین، در دو قسمت جداگانه، دو مؤلفه یادشده را بر زمینههای کودتای 1332 تطبیق میدهد و وقوع کودتا را در چارچوب این نظریه تحلیل میکند.
تحلیل جامعهشناختی نفثهالمصدور براساس نظریه کنش متقابل نمادین
صفحه 61-80
محمود رنجبر؛ محمد علی خزانه دارلو؛ انوش مرادی
چکیده کنش متقابل نمادین نظریهای اجتماعی است که با تأکید بر کنشهای متقابل انسانی به بررسی رفتار افراد اجتماع میپردازد. در این نظریه فعالیتهای قابل مشاهده و غیرقابل مشاهده (مانند افکار) جامعه بررسی میشود. در این پژوهش به روشی توصیفی تحلیلی، الگوهای رفتاری نویسنده کتاب نفثهالمصدور یکی از برجستهترین آثار تاریخی و ادبی نیمه اول قرن هفتم هجری نوشته شهابالدین محمد خرندزی زیدری نسوی و تفاوت آن با الگوهای پیدا و پنهان سایر افراد همان جامعه تحلیل شده است. این پژوهش نخستین گام در بازتاباندن نظریه کنش متقابل نمادین بر اثری کلاسیک در ایران است. چارچوب نظری پژوهش مفروض بر بازخوانی نظریهای جامعهشناختی در متنی کهن است که در آن رابطه اجتماعی جامعه ایرانی در دوره پایانی حکومت خوارزمشاهیان نشان داده شده است. با انعکاس نظریه کنش متقابل نمادین در این اثر نشان داده میشود که رفتارهای اجتماعی نویسنده، مردم، سلطان خوارزمشاهی و مغولان از طریق نمادهای معنیدار واجد الگوهای درهمتنیده است که کنش متقابل و متمایز گروهها و جامعه را بنیان مینهد.
رقابت حزبی و مشارکت انتخاباتی: تحلیل ده دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران (1358-1388)
صفحه 82-104
علی ساعی؛ علی اکبر سرداری؛ محمد علی خلیلی اردکانی
چکیده در این مقاله میزان مشارکت انتخاباتی در ده دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران از سال 1358-1388 مورد تحلیل قرار گرفته است. موضوع مقاله آن است که میزان مشارکت انتخاباتی در انتخابات ریاستجمهوری ایران براساس دورههای انتخاباتی دارای تفاوتپذیری پرابلماتیک بوده و تغییرات آن تابع الگوی منظمی نیست. پس از اثبات موضوع و برای پاسخ به این موضوع، بنیان نظری مقاله بر نظریه نظام سیاسی دموکراتیک استوار شد. پس از برقراری رابطهای منطقی و منظم میان موضوع و نظریه، با الهام از نظریه، یک دستگاه نظری متناسب با مسئله تحقیق فرمولبندی شد. در سطح نظری استدلال شد که میان میزان مشارکت انتخاباتی و رقابت حزبی رابطه وجود دارد، بهگونهای که هرچه بر میزان رقابت حزبی افزوده شود، میزان مشارکت انتخاباتی نیز افزایش مییابد. این استدلال با روش تحلیل رگرسیون مورد داوری تجربی قرار گرفت. شواهد موجود دلالت بر آن دارند که میان مشارکت انتخاباتی و رقابت حزبی به میزان 45% همتغییری وجود دارد.
ارزیابی و نقد پارادایم نئومارکسیستی توسعه (با تأکید بر جامعهشناسی تاریخی توسعه در ایران)
صفحه 105-128
فریبا صنعتی
چکیده عوامل تاریخی مؤثر بر توسعهنیافتگی ایران از دغدغههای همیشگی محققان ایرانی بوده است. رویکرد نئومارکسیستی و نظریه وابستگی یکی از رویکردهای رایج در بررسی موانع تاریخی توسعه در ایران است. هدف این مقاله بررسی و ارزیابی این رویکرد بهویژه قرائت جان فوران از آن در تحلیل توسعهنیافتگی تاریخی ایران است. رویکرد نئومارکسیستی به توسعه در واقع تلاشی برای بسط مارکسیسم کلاسیک برای تحلیل روند توسعه سرمایهداری و پیامدهای آن برای اقتصادهای توسعهنیافته است. نظریه وابستگی با وجود شباهتهای اصلی در قیاس با رویکردهای نئومارکسیستی، این مزیت را دارد که همه چیز را به اقتصاد جهانی و جایگاه کشورها در نظام جهانی سرمایهداری فرو نمیکاهد و میکوشد شرایط و ساخت اجتماعی، فرهنگی و ایدئولوژیک کشورهای مورد بررسی را نیز در تحلیل خود برجسته کند. در تحلیل پژوهشهای انجامشده براساس نظریه وابستگی در ایران وجوه غایتانگارانه و دترمینیستی این تحلیلها مورد نقد قرار گرفت. آنها در تحلیل رابطه میان کشورهایی مانند ایران با نظام جهانی دچار تناقض هستند و نیز تحلیل دقیقی از نیروهای اجتماعی و سیاسی در ایران ترسیم نمیکنند. فقدان طرحی بدیل برای توسعه از مهمترین مشکلات این رویکرد است. در تحلیل پژوهش فوران نکته مهم ناکامی او در تلاش برای پلزدن میان تحلیل مبتنی بر جزئیات از ساخت اجتماعی- اقتصادی ایران با مفاهیم کلان نظریه وابستگی است.
تحلیل گفتمان عدالت در دهه سوم انقلاب با تأکید بر سالهای 1380-1384
صفحه 129-169
محمد سالار کسرایی؛ بنت الهدا سعیدی
چکیده تحقیق پیشرو با هدف تشریح فرآیند هژمونیکشدن گفتمان اصولگرایی عدالتمحور در دهه سوم انقلاب (1380-1384) شکل گرفته است. با توجه به امتیازات نظریه لاکلاو و موفه از این نظریه به عنوان چارچوب نظری کارآمد و استراتژی روشی تحقیق برای این پژوهش استفاده شده است. یافتههای رویکرد گفتمانی تحقیق به شرح زیر قابل ارائهاند: گفتمان اصولگرایی با استفاده از زمینههای ایجادشده در اثر تزلزلها و بیقراریهای گفتمان اصلاحطلبی و با بهرهگیری از زمینهها و امکانات سختافزای و نرمافزاری همچون در اختیار داشتن ساز و کارها و ابزارهای قدرت مانند قوه قضاییه و شورای نگهبان، توانست در فرآیندی رقابتی از اوایل دهه هشتاد در سه مرحله دومین دوره انتخابات شورای شهر، انتخابات مجلس هفتم و انتخابات ریاستجمهوری سال 84 زمینههای لازم را برای حاشیهرانی اصلاحطلبان و ساختارشکنی برخی دالهای اصلی آن فراهم آورند. این گفتمان با تاکید بر شعارها و مفاهیمی مانند تشکیل دولت اسلامی از راه اقامه عدل و ارجاع آن به مضامینی همچون امکانات برابر برای همه و آوردن نفت سر سفرههای مردم که در قالب کاربرد زبان همهفهم و عامیانه، داشتن لحنی ساده، نمایش سادهزیستی و ... ارائه میشد، به آفرینش نظام معنایی جدیدی دست زد و با استفاده از آن علاوهبر نقد دولتهای گذشته و اشاره به نقصانها و ناکارآمدیهای آنها در تأمین و توجه عدالتمحورانه به نیازهای اقتصادی و رفاهی مردم، به ساختارشکنی آنها پرداخت و قابلیت دسترسی و اعتبار خود در افکار عمومی را افزایش داد. به این ترتیب این گفتمان برای چند سال بهعنوان گفتمان هژمون در فضای سیاسی کشور حاکم شد.
ناسیونالیسم و مدرنیته سیاسی در مشروطه ایرانی
صفحه 171-195
سید آیتالله میرزایی میرزایی
چکیده «مشروطه ایرانی» به رغم اهمیتش در فرایند مدرنیته سیاسی در ایران کمتر از منظر ایدئولوژیهای ملتسازی/ ناسیونالیسم مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. از رویکرد جامعهشناسی تاریخی رخداد مشروطه زمینه رونمایی چهرههای چندگانه ناسیونالیسم ایرانیِ برآمده از سده نوزدهم را فراهم آورد. مشروطه ایرانی از یکسو با تبلور ناسیونالیسم سیاسی مبتنی بر حق حاکمیت ملت و حکومت قانون و از سوی دیگر با واکنش ناسیونالیسم فرهنگی مواجه شد. همگرایی مصلحتآمیز و کوتاهمدت این گرایشهای ناسیونالیستی در آغاز مشروطه اگر چه دستاوردهایی را بههمراه داشت، اما واگرایی و تشدید منازعات گرایشهای ناسیونالیستی در فرایند مشروطه نشان از تعارضات ماهوی و محدودکننده پروژه مدرنیته سیاسی ایرانی داشت. چندگانگی ناسیونالیسم ایرانی بر پایه تنوع منابع فرهنگی و ارزشی خاص و سوگیریهای واگرایانه گرایشهای ناسیونالیستی در مشروطه ایرانی، امکان اشتراک بر سر تعریف فراگیر ملت و استقرار و نهادینهکردن حاکمیت ملت و حکومت قانون را تحلیل برد. بهگونهای که از مشروطه به این سو «مساله ملت» و «حق حاکمیت ملت» بهعنوان مهمترین مساله معاصر ایران همچنان در کانون توجه قرار دارد.
قوم باستانشناختی راهکارهای شکار حوزه رود گنگیر ایوان، در غرب زاگرس مرکزی
صفحه 197-230
علی نوراللهی؛ حسن طلایی؛ بهمن فیروزمندیشیرهجینی
چکیده شکار حیوانات مختلف یکی از نخستین استراتژیهایی بود که بشر برای تأمین غذای خود از آن بهره برد و توانست بقای خود را از راه شکار در دستههای کوچک تأمین کند و چنان در این راه مهارت پیدا کرد که توانست حیوانات بزرگ را نیز شکار کند. شکار مستلزم مهارتهای متعددی مانند ردگیری، تعقیب و کشتن شکار است. بههمین دلیل بخش مهمی از مطالعات انسانشناختی و قوم باستانشناختی را به خود اختصاص داده است. از سویی شکار بهدلیل ماهیت آن یک شیوه معیشتی وابسته به منابع طبیعی بود و بشر بر آن کنترلی نداشت. این عامل بر جمعیت گروهای انسانی تأثیر مستقیم داشت. پس از تحولات فنآوری و اهلیسازی که خود متأثر از شکار بود، شکار اهمیت خود را از دست داد. علیرغم اینکه تمام جنبههای شکار تخصصی شده بود، ولی پس از آن نتوانست بهعنوان یک شیوه معیشت مستقل ادامه یابد. مطالعه روشهای مختلف شکار در میان ایل کلهر در شهرستان ایوان و اینکه چه حیواناتی برای چه مقاصدی شکار میشدند و چه راهکارهایی در منطقه برای حفظ و بقای منابع طبیعی بهکارگرفته شده است، همچنین وسایل و ابزارآلات شکار که مردمان این منطقه امروزه و تا چند دهه پیش بهکار میگرفتند، اطلاعات ارزندهای از سیستم شکار از دوران پارینه سنگی تا همین اواخر را در اختیار ما قرار میدهد.
پیکرکهای دوره مفرغ قدیم تپه زرنق، نمودی از جوامع مردسالار در شمالغرب ایران
صفحه 231-256
علیرضا هژبری نوبری؛ حسین ناصری صومعه؛ مونا صبا
چکیده طی فصل اول کاوشهای باستانشناختی تپه زرنق آذربایجان شرقی در سال 1391، تعداد زیادی پیکرک گلی در اشکال انسانی و حیوانی مربوط به دوره مفرغ قدیم به دست آمد. در حالی که اکثر پیکرکهای به دست آمده از کاوشهای باستانشناسی در دنیا پیکرکهای مونث الهههای باروری هستند؛ مطلب قابل توجه در اینجا پیکرکهای انسانی از نوع مذکر است که مسلما وجود تعداد قابل توجهی از این نوع پیکرک، بیانگر نشانههایی از ساختار اجتماعی و طرز تفکر آن جامعه بوده و حکایت از جایگاه اعتقادی ویژه این گروه پیکرک را دارد. با توجه به اینکه در اکثر محوطههای مربوط به دوره مفرغ قدیم فرهنگ کورا- ارس، بیشتر شیوه معماری و سفالهای آن دوران مدنظر بوده و بر روی پیکرکهای گلی به دست آمده پژوهش خاصی صورت نگرفته است، لذا در این مقاله تلاش شده است که با مطالعه پیکرکهای فرهنگ کورا-ارس به تحلیل و طبقه بندی پیکرکهای تپه زرنق و همچنین ارتباط این آثار با عوامل فرهنگی – عقیدتی و ساختار اجتماعی دوره مفرغ قدیم محدوده فرهنگ کورا – ارس پرداخته شود.
بررسی و مطالعه مکانیابی ساتراپیهای هخامنشی در آسیای صغیر
صفحه 257-296
رحیم ولایتی
چکیده مورخین یونانی مانند هردودت آغاز حکومتهای وابسته قلمرو هخامنشی، ساتراپیها را از دوره حاکمیت داریوش اول میدانند، در صورتی که اصطلاح ساتراپ از دوره کوروش و کمبوجیه نیز رواج داشته است؛ بنابراین اگر آغاز حیات امپراتوری هخامنشی را از سال 559 ق.م، سال به قدرت رسیدن کوروش دوم، و پایان آن را سال 332 ق.م، فتح ایران توسط اسکندر مقدونی، بدانیم در این 227 سال توسعه قدرت سیاسی و نظامی امپراتوری هخامنشی تعدادی از کشورها و ملل زیر سلطه این امپراتوری بهعنوان ساتراپنشین هخامنشی تحت فرمان قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی ایران قرار گرفته بودند. براساس یافتههای مکتوب باستانشناسی در ایران و سایر سرزمینهای ملل تابع، تعداد این ساتراپیها در زمانهای مختلف حاکمیت امپراتوری هخامنشی متفاوت بوده است. برای نمونه تعداد این ساتراپیها براساس کتیبه بیستون و کتیبه تخت جمشید 23 ساتراپی، کتیبه مقبره داریوش در نقش رستم 30، و کتیبه داریوش کشفشده از شوش 27 ساتراپی است، حال آنکه تعداد ساتراپیها براساس مدارک مکتوب مصری دوره هخامنشیان مانند مجسمه داریوش و سنگ یادبودهای کانال سوئز 24 ساتراپی بوده است. براساس مطالعه متون تاریخی و بررسی یافتههای جدید باستانشناسی، حاکمیت هخامنشیان در طول ظهور و سقوط امپراتوری در محدوده سرزمین آناتولی تعداد 7 ساتراپی: ساتراپی لیدی یا سارد در شمالغرب ترکیه، ساتراپی کیلیکیه در جنوبغرب ترکیه، ساتراپی ایونیه در شمال غرب، ساتراپی کاریه در غرب آناتولی، ساتراپی فریگیه هلسپونت به مرکزیت داسکیلیون در شمالغرب آسیای صغیر، ساتراپی اسکودرا یا مقدونیه در شمالغرب، و ساتراپی کاپادوکیه در شرق قابل اثبات است.
