تبیین فرهنگهای دوره آهن دشت نیشابور براساس مواد فرهنگی تپه تیغ مهره
صفحه 1-18
حسن باصفا
چکیده دوره آهن از تأثیرگذارترین دورههای فرهنگی است که مؤلفهها و ویژگیهای آن در شمال شرق ایران با تمرکز بر خراسان بزرگ به دلیل نبود مطالعات ناشناخته باقی مانده است. پیش از این شواهد بسیار کمی از فرهنگهای این دوره در خراسان از بررسیهای اندک و پراکنده به دست آمده که قرابت فرهنگی با فرهنگ یاز و داهستان در آسیای میانه را نشان میدهند. با مطالعه مواد فرهنگی تپه تیغ مهره در دشت نیشابور که در قالب بررسی روشمند سطحی گردآوری شدهاند، قرابت معناداری با فرهنگ یاز در شمال باختری دشت دیده میشود. این مواد در کنار دادههای دیگر محوطههای دشت نیشابور و دیگر دشتهای خراسان چهارچوبی اولیه را در جهت درک صحیح مؤلفههای فرهنگی دوره آهن نمایان میسازد. در کنار مواد فرهنگی، بنیان تیغ مهره و نحوه شکلگیری آن نشان از الگویی استقراری و اجتماعی مشابه با فرهنگ یاز در آسیای میانه دارد که در پژوهش حاضر سعی شده به تبیین این ویژگیها پرداخته شود.
ردیابی اندیشه انقلاب اسلامی در جریانهای فکری سیاسی دهه ۲۰
صفحه 19-51
علی محمد حاضری؛ مرضیه حاجی هاشمی؛ علی محمد حاضری
چکیده این نوشتار با این پیش فرض آغاز میشود که اندیشه انقلاب اسلامی در بستر اجتماعی- تاریخی دهه 20 و جریانات فکری و سیاسی آن تولد یافت؛ بنابراین پرسش اساسی این است که وضعیت مذهبی، فکری و سیاسی این دهه چگونه بوده که بستری اجتماعی و تاریخی را برای وقوع یک پدیده جامعهشناختی چونان انقلاب اسلامی فراهم آورده است و مسأله عمده این مقاله آن است که برخلاف تصور و برخی مدعاهای مطرح شده پس از انقلاب اسلامی، اندیشه انقلاب اسلامی، عمدتاً با اندیشههای جریان نوگرایی دینی دهه 20 و نه با اندیشههای بنیادگرایانه دینی در آن دهه قرابت دارد. بدین منظور در پژوهشی مجزا اندیشه انقلاب اسلامی با تحلیل تماتیک اندیشه رهبر و نخبگان انقلاب اسلامی به دست میآید. در این پژوهش با بررسی وضعیت مذهبی، فکری و سیاسی دهه 20 این نتیجه حاصل میشود که اندیشه انقلاب به یکی از جریانات فکری و سیاسی این دهه نزدیکتر است. از آنجا که در این دهه چهار جریان عمده فکری و سیاسی در فضای آزادی آن دوره حیات اجتماعی داشت، پس از مختصر اشارهای به وضعیت مذهبی آن دوره به شناخت این جریانات پرداخته میشود، اما از آنجا که انقلاب 57 ایران قیدی اسلامی خورده است، بیشترین تأکید این مقاله به شناخت اندیشههای دو شاخه اسلامگرایی سیاسی یعنی بنیادگرایی دینی و نوگرایی دینی در دهه 20 است. بنیادگرایی دینی جریانی است که در زمینه معرفت دینی نیازی به تغییر نمیبیند و میکوشد پاسخ تمامی پرسشها و نیازهای تجدد را به طور از پیش موجود از دل دین استخراج کند، نه با فهم جدید از دین و نوگرایی دینی که طیف گستردهای را شامل میشود و در تلاش است که پاسخ تجدد را با فهم جدید از دین بدهد که این مسأله منجر به تغییر معرفت دینی میشود. در این مقاله به تفصیل به این جریانات پرداخته میشود.
جایگاه اشرافیت نظامی در ساختار سیاسی عهد ایلخانان
صفحه 53-76
سید ابوالفضل رضوی
چکیده قدرت نوظهوری که در پرتو شخصیت چنگیز و با شرکت فعال سران قبیلهای در اوایل قرن 7 هـ.ق/13م به وجود آمد ماهیت کاملاً نظامی داشت. نیروهای نظامی رکن اصلی قدرت مغولی بودند و اصلاحات چنگیز در زمینههای سیاسی و حقوقی به طور مشخص بار نظامی داشت. جنگ در میان مغولها پدیدهای معمولی بود و تأمین اقتصاد از طریق غارت یکی از مهمترین شیوههای تأمین معاش قلمداد میشد. این مسأله به نوبه خود بر نفوذ سران نظامی میافزود و ساختار قدرت مغول در مناطق متصرفی را رنگ و روی نظامی میبخشید.
حکومت ایلخانان نیز ماهیتی نظامی داشت و به خصوص در دهههای آغازین حکومتداری آنها، اشرافیت نظامی از نفوذ بیشتری برخوردار بودند. این اشرافیت نظامی که در سیاست و اقتصاد گرایش گریز از مرکز داشت تا آخر عهد ایلخانان نفوذ نسبی خود را حفظ کرد و یکی از ارکان قدرت به شمار میرفت. جایگاه اشرافیت نظامی و زمینههای نفوذ آن در ساختار حکومت ایلخانان در گذار از اقتصاد عرفی به اقتصاد امری، با اعتنا به جایگاه اهل شمشیر در تاریخ ایران پیشاایلخانی، مسألهای است که مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف نشان دادن تأثیر آن بر ماهیت حکومت ایلخانان و میزان اقتدار شخص ایلخان سعی در بررسی آن دارد.
شواهد نویافته از مالکیت در فرهنگ کورا– ارس (هزاره سوم ق.م.) با استناد به مهرهای مکشوفه از کاوشهای باستانشناختی کولتپه هادیشهر، شمالغرب ایران
صفحه 77-96
اکبر عابدی
چکیده طی اولین و دومین فصل کاوش محوطه کولتپه هادیشهر یک مهر استوانهای و یک مهر استامپی به دست آمد که در نوع خود به عنوان یکی از اولین شواهد مهر و مهرسازی در فرهنگ کورا– ارس به شمار میآیند. در بین این دو مهر، نوع استوانهای آن دارای یک نقش خاص و بینظیری است که از آن تحت عنوان مارپیچهای جفت یا شاخهای مارپیچ که به شکل شاخ قوچ یا چشمهای جغد یا انسانی که به عنوان نماد فرهنگ کورا– ارس به شمار میآید، یاد میگردد. از آنجاییکه این نقش و نماد در تمامی سفالها، فلزات و سایر زیورآلات فرهنگ کورا– ارس به وفور به کار رفته است، ظاهر شدن آن بر یک نقش مهر گواه تحولات زیادی در ساختار اجتماعی و اقتصادی فرهنگ کورا– ارس است. قدمت این مهر به 2800 ق.م. تاریخگذاری شده است. از آنجایی که این مهرها جزء نخستین آثار مالکیت و مدیریت اقتصادی و اجتماعی در این منطقه از ایران به شمار میآیند معرفی و شناسایی آنها میتواند نقش مؤثری در بازسازی رفتار اجتماعی مردمان آن روزگار داشته باشد.
مقایسه زمینههای وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر براساس مدل نظری جان فوران
صفحه 97-138
الهه عابدینی نجف آبادی؛ عباس کشاورز شکری؛ علی مرشدی زاده
چکیده این مقاله به مقایسه زمینههای وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر براساس مدل نظری جان فوران میپردازد. سعی بر آن است تا به این پرسش پاسخ داده شود که شباهتها و تفاوتهای انقلاب ایران و مصر چه بوده است که انقلاب ایران پیروز شد و همچنان ادامه دارد، اما انقلاب مصر پس از پیروزی نتوانست ادامه پیدا کند؟ پشتوانه نظری این مقاله مدل ترکیبی انقلابهای اجتماعی جهان سوم جان فوران است. بر طبق این مدل عوامل ساختاری متعددی بر وقوع انقلابهای اجتماعی مؤثر است که این عوامل شامل 1. توسعه وابسته،2. حکومت سرکوبگر، انحصارگرا و متکی به شخص، 3. شکلگیری و تبلور فرهنگهای سیاسی مقاومت و بحران انقلابی، همراه با 4. رکود اقتصادی، 5. ارتباط باز با نظام جهانی است. روش مورد استفاده در این پژوهش روش کیفی از نوع تحلیل اسنادی و همینطور مقایسه تاریخی است. نتایج حاکی از آن است که طبق مدل انقلابهای اجتماعی جهان سوم جان فوران همه عوامل مطرح شده در این مدل در وقوع دو انقلاب ایران و مصر دخیل بودهاند.
بررسی تطبیقی نقش ناکارآمدی دستگاه سرکوب در انقلابهای عربی: مطالعه موردی تونس، مصر، لیبی و یمن
صفحه 139-158
امیر عظیمی دولت آبادی
چکیده این مقاله با هدف بررسی نقش دستگاه سرکوب در انقلابهای عربی سال 2011 به انجام رسیده است. در این سال چهار رژیم عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن) یکی پس از دیگری از هم فروپاشید، اما برخی دیگر نظیر بحرین، مراکش، الجزایر و اردن با وجود اینکه با اعتراضات گسترده مردمی مواجه شدند، ولی رخداد انقلاب را تجربه نکردند. شروط علّی مشترک چندی در فروپاشی این رژیمهای سیاسی یا آنچه به عنوان انقلابهای عربی شناخته میشود، مؤثر بوده است. این تحقیق با توجه به تجارب انقلابهای پیشین و انتظار برآمده از دستگاههای نظری انقلاب، بدنبال بررسی یکی از تعیین کنند ترین علل وقوع انقلابهاست و در صدد است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا عامل «ناکارآمدی دستگاه سرکوب» و به طور مشخص ارتش، در وقوع انقلابهای عربی مؤثر بوده است؟ نتایج این تحقیق از طریق مقایسه چهار مورد انقلابی (تونس، مصر، لیبی و یمن) و دو مورد غیرانقلابی (الجزایر و مراکش) با استفاده از روش تطبیقی و با کمک تکنیک اختلاف میل نشان میدهد که عامل ناکارآمدی دستگاه سرکوب در هر چهار مورد انقلابی مشترک بوده است و کشورهای عربی که با وجود مشابهتها با کشورهای فوق، واقعه انقلاب را در سال 2011 تجربه نکردند، فاقد شرط یادشده بودهاند و بنابراین حضور و غیاب این عامل در وقوع/ عدم وقوع این انقلابها تعیینکننده بوده است.
بازسازی تاریخ سیاسی سکستان در اواخر شاهنشاهی ساسانی براساس سکهای نویافته از دوران اردشیر سوم ساسانی
صفحه 159-182
محمد مرتضایی؛ علیرضا زبانآور
چکیده ناحیه سکستان همواره در دوران ساسانی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. از دوران خسرو یکم تا خسرو دوم ضرابخانه منتسب به این منطقه از فعالترین ضرابخانههای ایرانشهر به شمار میرفته که نشانگر تسلط کامل ساسانیان بر این منطقه است. پس از مرگ خسرو دوم ضرابخانه این ناحیه در مقاطع گوناگون زمانی فاقد فعالیت بوده است. امروزه سکهای متعلق به اردشیر سوم در موزه آستانه مقدسه حضرت معصومه(س) قم نگهداری میشود که تنها سکه طلا از این شاهنشاه ساسانی و همچنین نخستین سکه از وی با علامت ضرابخانه سکستان میباشد که تاکنون بهدستآمده است. در این پژوهش سعی شده تا ضمن مطالعه این سکه نویافته و سنجش آن در کنار سایر یافتههای باستانشناختی بهدستآمده از اواخر دوران ساسانی در سکستان، وضعیت سیاسی نواحی جنوب شرقی ایران در دوران پس از خسرو دوم، براساس شواهد تاریخی و دادههای باستانشناختی موردبررسی قرار گیرد. این مقاله از نظر هدف تحقیق از نوع تحقیقات بنیادی و ازنظر روش و ماهیت تحقیق نیز پژوهشی تاریخی و توصیفی-تحلیلی محسوب میگردد، همچنین گردآوری دادهها در آن به صورت میدانی-کتابخانهای است. براساس نتایج حاصل از این پژوهش به نظر میرسد که ناحیه سکستان در اواخر دوران ساسانی تحت فرمانروایی شاخه اصلی دودمان ساسانی و وفادار به خسرو دوم بوده است. این مقاله از این منظر مورد اهمیت است که میتواند وضعیت گرایشهای سیاسی جنوب شرقی ایران در اواخر دوره ساسانی را براساس یافتهای نوین تا حدود زیادی روشن سازد.
سیاستورزی ایرانیان ارمنی در دورههای افشاریه و زندیه (فهم تعامل ارامنه و نهاد قدرت در ایرانِ دوره افشاریه و زندیه از منظر نظریه ساختیابی) 1135-1190 ه.ق./ 1725-1785م.
صفحه 183-204
سید علی مزینانی؛ سیّدهاشم آقاجری؛ عباس منوچهری باغبادرانی؛ الهه کولائی
چکیده دوران حدود شصت ساله حاکمیت سلسلههای افشاریه و زندیه بر ایران سالهای مهمی برای سیاستورزی ایرانیان ارمنی بوده، اما با وجود این تا حد زیادی مورد غفلت واقع شده است. فهم گردشی که در گرایش سیاسی این مردم از سمت ایران به روسیه رخ داد و البته واجد پستی بلندیهای بسیاری بود با اتخاذ یک چشمانداز محدود به حوادث روزمره ممکن نیست. هر بررسی در این حوزه باید خود را متعهد به لحاظ کردن خصایص نهاد سیاست در نظام اجتماعی ایرانیان ارمنی و همزمان قرار دادن آن در متنی از زمان جهانی بداند. این بررسی با بهره بردن از اسناد کمتر دیده شده و مکاتبات محلی و بینالمللی ایرانیان ارمنی نشان میدهد که چگونه سیاستورزی ایرانیان ارمنی از پی تلاقی خصایص نهاد سیاست در آن جامعه با جهانگیر شدن اقتصاد سرمایهداری اولیه در کنار استقرار جهانی نظام دولتهای مطلقه دچار تغییراتی جدی گردید.
