1- استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران ، ghoreishi3583@ut.ac.ir
2- دانش آموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه
چکیده: (3414 مشاهده)
توسعه بهعنوان یک ایده از دورانی به زبان فارسی راه یافت که فرهیختگان ایرانی به موضوع عقبماندگی ایران پس از رابطه با جوامع اروپایی پی بردند و تعداد محدودی از نخبگان هیئت حاکمه، به فکر تغییر وضع موجود افتادند. هدف این افراد رسیدن به مرحلهای بود که دولتهای پیشرفته غربی در آن قرار داشتند، بدین منظور در عصر قاجار با توجه به عقبماندگی اقتصادی و عدم پیدایش گروههای نوساز نیرومند، نخبگان حاکم راه اصلاحات از بالا را در پیش گرفتند، موضوعی که بعدها در دوره پهلوی نیز ادامه یافت. مقاله حاضر پژوهشی است پیرامون راهبردهایی که درزمینه توسعه فرهنگی در دوره پهلوی اول از سوی هیئت حاکمه و نخبگان حاکم برای رسیدن به توسعه فرهنگی در پیشگرفته شد. رویﮑـﺮد ﭘـﮋوﻫشی کار، عبارت از توصیف نظری و روش تحقیق انتخابشده، ناظر بر روش ﺑﺮرﺳﯽ تاریخی و شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای است. در این پژوهش از نظریه عقلانیت وبر بهعنوان چارچوب نظری بهره بردهایم و حاصل بررسی، حکایت از این نکته دارد که راهبردهای توسعه فرهنگی در دوره رضاشاه ناظر بر توسعه عقلانیت ابزاری بوده و پیامدهای آن را در سه مورد میتوان خلاصه کرد: 1) استبداد و اقتدارگرایی (2) ناسیونالیسم سرکوبگرا و 3) سکولاریسم ستیزهگر.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
تاریخ انتشار: 1399/6/25