1- دانشیار گروه تاریخ دانشگاه خوارزمی ، Abolfazlrazavi@khu.ac.ir
2- دانشجوی دکتری تاریخ اسلام دانشگاه مذاهب اسلامی
چکیده: (4078 مشاهده)
لویه جرگه از دو قرن پیش بهعنوان یکی از مهمترین و تاثیرگزارترین مجالس بزرگ ملی در تاریخ معاصر افغانستان شناخته شده است. این مجلس با قانون اساسی افغانستان رابطۀ ناگسستنی دارد؛ بهگونه ای که از هشت بخش قانون اساسی، هفت بخش آن توسط لویه جرگهها تصویب شدهاند و از شش فصل قانون اساسی یک فصل کامل به لویه جرگه اختصاص یافته است. این درحالی است که این نهاد همواره از طرف برخی پژوهشگران و نو اندیشان جامعۀ افغانستانی مورد نقد قرار گرفته و با نگاه سلبی به آن نگریسته اند. در این مقاله، با رویکرد توصیفی-تحلیلی و در جهت تبیین بازتاب تاریخ نگارانه جایگاه و کارکرد لویی جرگهها در ساختار سیاسی- اجتماعی افغانستان معاصر، بررسی مفهوم، محتوا و تبار آن مورد نظر قرار گرفته و در ادامه نگرشهای سلبی و ایجابی جریانهای سه گانۀ تاریخ نگاری معاصرافغانستان (ملیگرا، چپگرا و اسلامگرا) بدین سنت آمده است. حاصل پژوهش حاکی از این است که تأثیرپذیری جریانهای تاریخنگاری معاصر از شرایط سیاسی و دیرپایی لویه جرگه ها درتوجیه قدرت سیاسی حاکمان وقت، موجب شده است که جریان های مذکور، علیرغم نقد ریشه های قومی تاثیرگذار بر ماهیت کارکردی آنها، در رقم خوردن تحولات اساسی جایگاه مهمی برای آن قائل شوند.
نوع مقاله:
پژوهشی کیفی |
موضوع مقاله:
تاریخ انتشار: 1399/6/25