جستجو در:
دو ویژگی بنیادین هنر یادمانی ساسانی، یعنی سنت واقعگرایی و سنت مقامی به بهترین شکل در نگارکندهای صخرهای این دوره نمود یافتهاند؛ به گونهای که در کنار هم یک نظام نشانهای رمزآلود را پدید آوردهاند. معناکاوی این نظام نشانهای با توسل به «رویکرد نشانهشناختی: بافتگرایی و پیوستار متنی (تصویرشناسی مقایسهای)» میسر خواهد شد. آنچه بنمایه این جستار شد، خطای دید ناشی از اجرای پرسپکتیو در نگارکند صخرهای بهرام دوم در نقش رستم فارس است. این مسأله که امر را در شخصیتشناسی برخی پیکرهها بر محققان مشتبه ساخته است، بسی پرسش برانگیز است. چرا هنرمند عصر ساسانی در مواقعی عامدانه به اجرای پرسپکتیوی بیضرورت دست زده است؟ نتیجه مطالعات حاکی از آن است که ترفندهای هنری چون پرسپکتیو نیز نقش یک عنصر نشانهای نمادین را در این آثار ایفا نمودهاند؛ چنان که این ترفند در نگارکند بهرام دوم در نقش رستم فارس به دور از هر گونه ژرفانمایی، تنها با مفهومی سیاسی مبنی بر حق ولیعهدی همراه است. پرسپکتیو عینیتیافته در نگارکند صخرهای شاپور اول در نقش رجب فارس نیز در عین ژرفانمایی، نشانهای مبنی بر اولویت در حق ولیعهدی است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش از نوع پژوهشهای تاریخی است که با رویکرد نشانهشناختی به تحلیل مسأله پرداخته است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |