جستجو در:
پژوهشها درباره پیدایش مدارس جدید در ایران را میتوان در سه دسته کلی تحلیلهای نوسازی، تحلیلهای دولتگرا و تحلیلهای ضداستعماری تقسیمبندی کرد. به طور کلی سه نقد بر این تحلیلها وارد است: پروژهای دیدن ظهور مدارس جدید در ایران، تقلیلگرایی و سادهسازی. این تحلیلها با نادیده گرفتن جزییات تاریخی و پیچیدگیهایی که در گذشته تاریخی ایرانیان رخ داده است روایتی ساده از ظهور مدارس در ایران ارائه میکنند. در مقابل باید به دنبال آشکارسازی پیچیدگیها و ضرورتهای تاریخی بود که از دل آنها تولد مدرسه جدید ممکن شده است. به نظر ما به رغم اهمیت نقش نیروهای سهگانه پیشگفته در تکوین و گسترش مدرسه در ایران، این رخداد تاریخی را باید در متن گستردهتر تحول گفتمانی حول مفهوم تربیت جدید توضیح داد. ظهور مدرسه بیش از آنکه حاصل نیروی یرونی و سوژهای بنیانگذار باشد، حاصل ضرورتهایی بود که به طور تاریخی سربرآورده بودند، وقایعی که رخ داده بودند و نیروهای جدیدی که شکل گرفته بودند تا تربیت مدرسهای را در ایران ممکن سازند. تربیت دولت، تربیت قشون و فنون و تربیت ملت سه برهه مهم پیدایش این گفتمان هستند که در این مقاله کوشیدیم با جزئیات بیشتری ابعاد آن را با تکیه بر تحلیل همآیندی روشن کنیم.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |