دانشگاه شهید بهشتی ، alirezabizaban@yahoo.com
چکیده: (41 مشاهده)
این نوشتار با بهرهگیری از روش جامعهشناسی تاریخی به دنبال شناسایی علل و زمینههای ساختاری و تاریخی موجبه تکوین بیثباتیهای سیاسی و در همکنش این زمینه و شرایط در تداوم ناپذیری و فروپاشی دولت نوپدید مشروطه بوده است. نتایج حاصل از موردپژوهی تاریخی این دوره نشان میدهد که ماهیت دولت و جامعه [جامعه پراکنده و چندشکافی و دولتی ضعیف و فاقد ظرفیت نهادی] و نبود توازن قدرت بین آنها، رابطه نامتقارن بین دولت - جامعه با نظام جهانی و به عبارتی ادغام نابرابر و قرار داشتن در موقعیت حاشیهای نظام جهانی، تضاد [منافع و ایدئولوژیک] بین نهادها و نیروهای اجتماعی با یکدیگر و با دولت نوپدید، انقیاد دولت و منازعات پایانناپذیر این نهادها و نیروها درون دولت و تعمیم این منازعات درون جامعه، با تقویت شکافهای اجتماعی و سیاسی شدن آنها، ممانعت از تکوین دولتی واجد ظرفیت نهادی، گرفتار ساختن دولت با بحرانهای فراگیر و تعمیق شکاف آن با جامعه، شرایط و فرصتهای مکفی برای بروز تعارضات اجتماعی و تضادهای سیاسی و تکوین و تداوم وقایعی نامتعارف، عمدتاً خشونتآمیز و خارج از چارچوبهای نهادی که به شکل متداولی ساختار و نهادها، قواعد، بازیگران و سیاستهای حکومتی دولت نوپدید مشروطه را با چالش و دگرگونی مواجه میساخت را فراهم نمودند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
تاریخ