1- گروه جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس ، saeia@modares.ac.ir
2- استادیار گروه حقوق و علوم سیاسی، دانشگاه گوهرشاد، کابل، افغانستان
چکیده: (2066 مشاهده)
موضوع این مقاله مطالعۀ لویهجرگه بهمثابۀ یک جامعۀ مدنی سنتی در افغانستان است. مسئلۀ این پژوهش عدم مطابقت کنش لویهجرگه با روایت نظری آن بهعنوان یک نهاد مدنی سنتی است؛ لویهجرگه در برهههایی از تاریخ افغانستان از فرایند دموکراتیکسازی حمایت کرده و گاهی با حاکمان اقتدارگرا همسو شده است. سؤال این پژوهش این است: شروط تأثیرگذار بر کنش لویهجرگه در حمایت از فرایند دموکراتیکسازی در افغانستان کداماند؟ مدل نظری این مقاله ترکیبی است از مفاهیم عدم توسعۀ اقتصادی و اجتماعی، قبیلهگرایی و محدودیت کنش دموکراتیک لویهجرگه. یافتههای تجربی این متن دلالت بر آن دارد که با توسعۀ اقتصادی ـ اجتماعی و ضعیف شدن قبیلهگرایی، بهمثابۀ یک فرهنگ سیاسی ضددموکراسی، لویهجرگه از دموکراتیکسازی کشور حمایت کرده است. در فقدان توسعۀ اقتصادی ـ اجتماعی و حضور پرنفوذ قبیلهگرایی در افغانستان، لویهجرگه از اقتدارگرایی حمایت کرده است. در این مقاله نشان داده شده است که لویهجرگه ظرفیت نهادی برای کمک به دموکراتیکسازی کشور را دارد، ولی ماهیت کنش آن بستگی به زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن دارد.
نوع مقاله:
مقالات علمی پژوهشی |
موضوع مقاله:
تاریخ انتشار: 1400/12/10