۳۶ نتیجه برای انقلاب
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
مناسبات ایران و آفریقا بنابر گواهی اسناد و منابع تاریخی پیشینهای دراز دارد. این روابط که عرصههای مختلفی را شامل میشد، علیرغم فراز و نشیبها تا به امروز تداوم داشتهاست. ازجمله دورانی که باتوجه به تحولات سیاسی و فرهنگی در اوضاع داخلی ایران و در وضعیت کشورهای آفریقایی جنوبصحرا و وضعیت جهانی، در روابط دو طرف میتوان موردتوجه و ارزیابی قرار داد، چگونگی این روابط در دوران قبل و بعداز انقلاباسلامی در ایران است که در مقاله حاضر به آن پرداخته خواهد شد. سؤالات مطرح شده این است که باوجود پیشینه تاریخی خوب در مناسبات ایران و قاره کهن آفریقا و عقبه فرهنگی و تاریخی آنها، این روابط بهویژه درعرصه فرهنگی در دوره معاصر تاریخ ایران چگونه بوده است؟ باتوجه به رویکردها و سیاستهای خاص حکومتهای ایران دراین ادوار، جهتگیری سیاستخارجی ایران درارتباط با کشورهای آفریقایی جنوبصحرا چگونه بوده است؟ باتوجه به بررسیهای انجام شده، روابط ایران با کشورهای آفریقایی متأثر از رویکردهای داخلی یا بینالمللی حکومتهای ایران در این دو دوره، با فراز و فرودهایی همراه بوده است. در دوره حکومت پهلوی علیرغم برخی اقدامات سیاسی و فرهنگی در برقراری ارتباط با کشورهای آفریقایی، این روابط از سیاست منسجمی برخوردار نبود و روابط با کشورهای شمالآفریقا به نسبتِ ارتباط با کشورهای جنوب صحرا برای آن دولت اولویت بیشتر داشتهاست. ضمن اینکه مناسبات ایران با کشورهایی همچون آفریقای جنوبی با توجه به حکومت آپارتاید در آنجا یا حمایتهای نظامی و مالی از برخی حکومتها همچون سومالی، نوعی بدبینی را نسبت به ایران در بین دیگر کشورهای آفریقایی ایجاد و سبب قطع ارتباط آنها با دولت ایران شد. با این حال، پیروزی انقلاب در ایران، تحول تازهای درعرصه روابط با کشورهای آفریقایی ایجاد کرد و باتوجه به رویکردها و اهداف این انقلاب از جمله استعمارستیزی و مبارزه با نژادپرستی، روابط با کشورهای آفریقایی که درگیر چنین مسائلی بودند تاحدی درصدر سیاستهای خارجی ایران قرارگرفت. اگرچه که این روابط در دوره دولتهای مختلف بعد انقلاب نیز با فراز و فرودهایی داشتهاست.
رحمتالله معمار،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
در این مقاله بهمنظور ارائه الگویی برای تبیین سیاسی (قدرتمحور) از انقلابها ضمن تعیین حدود اینگونه تبیینها و تشریح مفهوم کانونی آن یعنی «وضعیت انقلابی»، کوشیدهایم تا در یک حصر منطقی و با تلفیق سه دیدگاه نظری اصلی و دو گونه تبیینی عمده، شش رویکرد تبیینی مهم را در توضیحات قدرتمحور از انقلابها بهنحو انضمامی معرفی کنیم. سپس با شناساندن سطوح تحلیل سهگانه در اینگونه تبیینها، متغیرهای تبیینی اصلی هر یک از آنها را بهتفکیک تشریح، و نمودارهای اجمالی و تفصیلی سازهها و شاخصههای اصلی شناساییشده را ترسیم کردهایم. در پایان، جمعبندی خویش را از الگوی تبیین سیاسی (قدرتمحور) انقلاب بازگفتهایم.
علیمحمد حاضری، جعفر مهدوی،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده
این مقاله تلاش دارد با مطالعه شرایط مشترک مؤثر در وقوع انقلابهای مخملی در کشورهای هدف، با استفاده از رهیافت روش «توافق» جان استوارت میل، به مؤلفههای عِلّی مشترک دست یابد. جنبشهای اجتماعی، نهادهای مدنی، احزاب، فرهنگ سیاسی حاکم بر جامعه، ساختار و موقعیت ملی و بینالمللی دولت حاکم و میزان مداخله قدرتهای هژمونیک، هر کدام در تحقق انقلابهای مخملی نقش تعیینکنندهای دارند. در این پژوهش، با استفاده از نظریههای جنبشهای اجتماعی کلاسیک و جدید، نظریههای رفتار جمعی، نظریههای انقلاب، و نیز در پرتو تحلیل تطبیقی، نقش و جایگاه مؤلفههای تأثیرگذار در انقلابهای مخملی در کشورهای هدف و وضعیت همان مؤلفهها در شرایط اجتماعی و سیاسی جامعه ایران مورد مقایسه قرار گرفت. فقدان اعتماد و روحیه کار جمعی در فرهنگ سیاسی جامعۀ ایرانی، منع گسترش نهادهای مدنی، تجربه ناکام نوسازی معلول عدم آمادگی جامعه ایران برای پذیرش تغییرات بنیادی، جایگاه بیثبات احزاب در ساخت سیاسی، وجود سطحی از انسجام ملی در جامعه، فقدان اپوزیسیون منسجم و قدرتمند، عمق نفوذ استراتژیک ایران در منطقه و اقتدار سیاسیـ نظامی دولت، جملگی شاخصها و مؤلفههایی هستند که در شرایط موجود احتمال انقلاب مخملی را در ایران منتفی میسازند. از سویی، حضور پتانسیلهای تهدیدکنندهای چون چالشگری ایران علیه منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه، ضعف حوزه عمومی و نهادهای مدنی، تراکم شکافهای اجتماعیـ سیاسی، برخورد جناحی و سلیقهای جناح حاکم با رقیبان سیاسیاش درون نظام، اقتصاد تکمحصولی، افزایش میزان تورّم، کاهش سطح اشتغال و افزایش جمعیت جوان کشور، مؤلفههای تهدیدکنندهای است که در شرایط حضور یا فقدان یک عامل ناشناخته (x)، ممکن است زمینهای برای ظهور انقلاب مخملی در ایران باشد.
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
گفتمان مقاومت انقلاب اسلامی، افزون بر اینکه تاثیر بسیاری بر نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران داشت، فراتر از مرزهای خویش، بسیار تاثیرگذار بوده و الهامبخش نهضتها و جنبشهای مسلمانان در کشورهای مختلف از جمله نیجریه بوده است. در چند دههی اخیر، نیجریه، به عنوان یکی از کشورهای مهم آفریقا، بستر شکلگیری جنبش اسلامی و گسترش تشیع بوده و اکنون جمعیت چند میلیونی شیعه در نیجریه، این کشور را به یکی از کانونهای شیعه تبدیل کرده است. بر این اساس پژوهش حاضر با بهرهگیری از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و با استفاده از روش تبیینی-تحلیلی، تاثیر گفتمان مقاومت انقلاب اسلامی را بروی جنبش اسلامی در نیجریه مورد واکاوی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان داد که گفتمان مقاومت پس از پیروزی انقلاب، با نظام سازی گفتمان اسلامی از یک گفتمان به حاشیه رانده شده توسط گفتمان نظام سلطه، به مثابهی یک گفتمان فعال در متن سیاستهای داخلی و بین المللی بدل شده و با نفی هژمونی نظام سلطه و عدم سازش با آن، مفصل بندی جدیدی را ایجاد کرده که در نهایتِ این مفصل بندی، مدلی از مقاومت را در برابر نظام سلطه تعریف کرده است. این مدل از مقاومت، با تاکید بر اسلام سیاسی، استکبارستیزی و غربستیزی، علاوه بر احیای هویت شیعیان نیجریه، بر شکل گیری و گسترش جنبش اسلامی این کشور نیز تاثیر گذاشته است.
محمدسالار کسرایی،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۸۹ )
چکیده
در این پژوهش با روش بررسی تاریخی و به صورت روایت تاریخی، تحول مفهومی واژۀ انقلاب را بحث و بررسی کرده ایم. انقلاب مفهومی پیچیده، چند بعدی و دارای سابقۀ دیرین در ادبیات، فلسفه و علوم دیگر مانند نجوم است. این مقاله با هدف جست و جوی تاریخی- مفهومی واژۀ انقلاب، با این فرضیه آغاز شده است که مفهوم انقلاب به معنای دگرگونی پیشروندۀ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی، ثمره عصر مدرن است. به عبارت دیگر، واژۀ انقلاب در ادبیات پیش از مدرن معنایی واپس گرایانه دارد و به معنای بازگشت به نقطه آغازین است؛ این واژه از نجوم به حوزۀ فلسفه، ادبیات و علوم انسانی راه یافته است.
ابراهیم صالح آبادی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
رژیم های انقلابی ماهیتهای گوناگونی داشته و در شکلهای متنوعی ظاهر شدهاند. در برخی شرایط، دیکتاتوریهای نظامی، حزبی و فردی، و گاهی نیز رژیمهای دموکراتیک از دل انقلابها سربرآورده است. بنابراین، انقلاب بهعنوان یک عامل، بهتنهایی رژیم را دموکراتیک یا اقتدارگرا نمی سازد. شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه (ایدئولوژی سیاسی) و نوع رژیم ساقطشده ماهیت رژیم انقلابی را رقم می زند. جمهوری اسلامی ایران بهعنوان رژیمی انقلابی، بر اساس نظریۀ دموکراتیزاسیون و سکولاریزاسیون قابل تبیین نیست و تحلیل و تبیین دیگری میطلبد. از دیدگاه دموکراتیزاسیون، وجه ولایت فقیه جمهوری اسلامی و از نظر سکولاریزاسیون، اسلامی بودن جمهوری اسلامی و از نظر کلی، ترکیب جمهوری بودن و اسلامی بودنِ آن به مسئلهای برای اندیشمندان تبدیل شده است. در تعیین ماهیت رژیم انقلابی، عوامل گوناگونی دخالت دارند؛ از قبیل ساختار و شرایط بینالمللی، ماهیت رژیم ساقطشده، قدرت جامعۀ مدنی و فرهنگ سیاسی.
این مقاله با عنایت به نظریههای فرهنگ سیاسی (تقلیلیافته به ایدئولوژی سیاسی) درصدد تبیین این مسئله در دهۀ اول انقلاب اسلامی ایران (۱۳۵۷-۱۳۶۷) است. روش تحقیق، استفاده از راهبردهای مطالعۀ موردی است. نتایج تحقیق نشان میدهد نوع ایدئولوژی سیاسی رهبران انقلابی تاحدودی میتواند تبیینگر مسئله باشد. در اسلامی بودنِ نظام (در معنای تصویب قوانین اسلامی، نظارت فقها بر قوانین مصوّب و حضور فقها و روحانیان در دولت)، ایدئولوژی رهبران و نخبگان سیاسی نقش مهمی داشت. جمهوری بودن نظام (برگزاری انتخابات) نیز تاحدی ناشی از ایدئولوژی جمهوریخواهی اسلامی امام و نمایندگان مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی بود.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
یکی از مهمترین عوامل توسعه اقتصادی کشورها، رشد بخش خارجی اقتصاد و بازرگانی بین المللی است. به عبارت دیگر، داشتن مبادلات تجاری گسترده یکی از عوامل اصلی رشد اقتصادی کشورها محسوب میشود. در همین راستا یکی از مباحث نوین در حوزه سازمانها، به کارگیری مفاهیم دیجیتال سازی و فناوری اطلاعات در مدیریت سازمانهای خدماتی و تولیدی است که در انقلاب صنعتی چهارم به وقوع پیوسته است. هدف این مطالعه ارزیابی وضعیت کنونی گمرک ایران از نظر مولفههای انقلاب صنعتی چهارم میباشد. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی است، چرا که علاوه بر جنبه آگاهی بخشی و علمی، جنبه کاربردی نیز برای شرکتها و سازمانها و بهخصوص گمرک خواهد داشت. از نظر روش نیز پژوهش حاضر یک پژوهش کمی میباشد. با بررسی وضعیت موجود، دادههای به دست آمده در هفت مقوله اصلی طبقه بندی میشوند: بهره گیری از فناوریهای روز، امکانات و زیرساختها، همکاری و تعامل، سیاست گذاریها و قوانین، مدیریت و برنامه ریزی، عوامل بین المللی و برون سازمانی و ساختار سازمان. در نتایج مشخص شد که وضعیت کنونی گمرک از نظر مولفههای انقلاب صنعتی چهارم مطلوب بوده است.
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
انقلاب یکی از تحولات بزرگ اجتماعی است که آثار آن در تغییر آمایش سیاسی فضای عمومی جوامع محسوس و بسیار تاثیرگذار است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه تطبیقی جایگاه رهبری در انقلابهای کلاسیک و جنبشهای اعتراضی خاورمیانه و شمال آفریقا موسوم به بهار عربی با تاکید بر نقش رهبری است. این مقاله در پاسخگویی به این پرسش است که چه تفاوتی میان انقلابهای کلاسیک و خیزشهای اخیر کشورهای اسلامی- عربی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا از نظر نقش رهبری در شکلگیری و هدایت آنها وجود دارد؟ پژوهش حاضر که ماهیتی توصیفی- تحلیلی دارد و دادهها و اطلاعات مورد نیاز آن به روش کتابخانهای گردآوری شده با بهرهگیری از آموزههای نظریات انقلاب و بسیج سیاسی و همچنین استفاده از آموزههای رهبری کاریزماتیک در آرای ماکس وبر، بر این فرضیه استوار است که جنبشهای اعتراضی خاورمیانه و شمال آفریقا به واسطه فقدان مولفه رهبری نتوانستند همانند انقلابهای کلاسیک بر آمایش سیاسی فضای پیرامونی خود اثربخش باشند. یافتههای پژوهش همچنین نشان میدهد که الگو و شیوه رهبری رکن مهم و تعیین کنندهای در موفقیت و شکست یک انقلاب است و تعدد رهبری، ضعف پایگاه اجتماعی رهبران، بی ثباتی کادر رهبری و تفاسیر متفاوت آنها در جنبشهای اعتراضی خاورمیانه و شمال آفریقا فقط منجر به بحران و بیثباتیهای مستمر در فضای سیاسی کشورهای درگیر شده است.
کاظم سام دلیری، بهروز شهبازی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
در ایران پیش از انقلاب، گروه ها و احزاب متعددی برای سرنگونی رژیم شاهنشاهی پهلوی در تلاش بودند. این گروه ها برای همراه کردن مردم و نخبگان جامعه با خود، می بایست دلایل خود را برای نفی رژیم موجود، وضعیت مطلوب پس از رژیم فعلی و چگونگی رسیدن به جامعه موعود ارائه می دانند. هر یک از گروه ها و احزاب فعال در آن روزِ ایران، نظرهای خود را در باره چرایی نفی وضعیت موجود و چگونگی رسیدن به وضعیت ایدئال، از مکاتب و نظریات مطرح آن زمان اخذ می کردند. در این میان، بودند احزابی که ایدئولوژی مارکسیستی را مبنای تحلیل وضعیت اجتماعی و سیاسی خود قرار می دادند و با تکیه به آن، به مبارزه با رژیم پهلوی می پرداختند؛ احزابی مانند حزب توده، چریک های فدایی خلق و مجاهدین خلق ایران از این قبیل اند. حزب توده، رژیم پهلوی را رژیمی وابسته به جبهه امپریالیست آمریکا و استبدادی می دانست؛ به همین دلیل خواستار جایگزینی آن با رژیمی ملی بود. هر چند حزب توده انقلاب را راه سرنگونی رژیم پهلوی می دانست، بر آن بود که برای آمادگی ذهنیت توده های مردم برای انقلاب باید کار فرهنگی و سیاسی انجام گیرد. چریک های فدایی خلق نیز برای مخالفت با پهلوی همان استدلال حزب توده را داشتند؛ اما معتقد بودند حکومت جایگزین باید تحت رهبری حزب پیش گامِ کارگران تشکیل یابد. چریک های فدایی هم عقیده داشتند انقلاب تنها راه رسیدن به وضعیت آرمانی است؛ اما بر خلاف حزب توده آمادگی ذهنیت توده ها را در گرو فعالیت های مسلحانه می دانستند. مجاهدین خلق نیز با دو گروه قبل در دلایل نفی رژیم پهلوی هم عقیده بودند؛ اما بر خلاف آن دو، علاوه بر اعتقاد به وجود شرایط عینی انقلاب، شرایط ذهنی انقلاب را هم مهیا می دانستند. به عقیده سازمان مجاهدین، تنها علت شکست مبارزه ها تا آن زمان، نبود سازمان دهی برای رهبری توده هاست که این خلأ را نیز احزاب باید پر کنند. جامعه ایدئال مورد نظر مجاهدین، جامعه بی طبقه توحیدی بود.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
اهداف: فضای شهری از اصلیترین مکانها برای تعاملات اجتماعی مردم است که شامل میدانها، خیابانها، دسترسیها و... میباشد. این فضاها نیازمند طراحی همهشمول به معنی استفاده راحت و آسان برای تمامی افراد با هر محدودیت جسمی و حرکتی است. بخش قابلتوجهی از شهروندان را افراد کمتوان تشکیل دادهاند لذا باید توجه ویژهای به برطرف نمودن نیازها و مشکلات آنها در سطح شهر انجام شود. افراد کمتوان شامل شهروندانی با معلولیت حرکتی، ذهنی، حسی و احشای داخلی، زنان باردار، کودکان و سالمندان هستند. در همین راستا هدف این مقاله بررسی و شناخت مشکلات فیزیکی تردد افراد کمتوان در محور مورد مطالعه و ارزیابی آنها برای حضور افراد کمتوان و توانیاب میباشد.
روشها: پس از شناخت وضع موجود بهوسیله مطالعه منابع کتابخانهای و طرحهای فرادست، با انجام برداشت میدانی از محور مطالعاتی به تحلیل آن با روش SWOT و سناریو ویزارد پرداخته شده است. پس از اولویتبندی راهبردهای تدوین شده به طراحی سیاست و راهکارهای اجرایی پرداخته شده است.
یافته ها و نتیجهگیری: یافتههای بهدستآمده از این پژوهش نشان میدهد، از مهمترین مشکلات موجود در محور هدف میتوان به عدم مناسبسازی مبلمان برای استفاده افراد کمتوان توانیاب، عدم کفسازی مناسب، عدم مکانیابی مناسب موزاییکهای مسیریابی نابینایان، عدم مناسبسازی ایستگاههای حملونقل اشاره نمود. همچنین با انجام راهکارهایی مانند مناسبسازی کاربریهای خدماتی، مناسبسازی ایستگاههای حملونقل، کفسازی استاندارد برای انواع گروههای کمتوان، مکانیابی مناسب مبلمان شهری، طراحی مبلمان شهری برای استفاده تمامی شهروندان و ایجاد تابلوهای حسی و صوتی میتوان فضاهای شهری را برای حضور افراد کمتوان و توانیاب آمادهسازی کرد.
رضا فاضل، صفورا مهتابی سمنانی،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده
در این تحقیق، تأثیر عوامل اجتماعی و اقتصادی ملموس در دوره های پایانی حکومت قاجار بر وقوع انقلاب مشروطیت بررسی شده است. پرسش پژوهش این است که «آیا نوسازی های اقتصادی و اجتماعیِ اواخر دورۀ حاکمیتِ سلسله قاجار در گسترش آگاهی های سیاسی مردم و وقوع انقلاب مشروطه در ایران تأثیر داشته است؟». نتایج پژوهش حاکی از آن است که ایجاد دگرگونی در نهادهای کهن جامعه و به نمایش گذاشتن مظاهر تجدد و شیوه های جدید زندگی، آرمان های تازه ای را در میان طبقات مختلف اجتماعی پدید آورده و مفاهیم نوینی مانند آزادی و قانون را در میان آنان گسترش داده بود. متغیر آگاهی سیاسی در دوره پایانی سلسله قاجار برآمده از گونه ای نوسازی و نوگرایی نیم بند در این زمان بوده است. ایجاد نهادهای آموزشی و اقتصادی نوین به دست میرزا تقی خان امیرکبیر و سپس سماجت نظام استبدادی قاجار بر پایدار ماندن نهاد کهن سیاست، سرانجام رویارویی نهادهای آموزشی و اقتصادی نوپا را با نهاد فرسوده و کهن سیاست به دنبال داشت و به انقلاب مشروطیت انجامید.
دوره ۵، شماره ۱۷ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
جایگاه شاهنامه در میان مردم و در سدۀ اخیر تغیّر بسیاری داشته است. این متن ادبی در دورۀ سلطنت پهلوی اول به عنوان پشتیبانی برای سیاست ناسیونالیسم باستانگرا به کار گرفته شد و از برخی ابیات میهندوستانۀ آن در جهت ترویج حس وطنپرستی در میان مردم استفاده شد. در دورۀ پهلوی دوم نیز این متن مورد استفادۀ تبلیغاتی و نمایشی در جریان جشنهای هنر و دوهزار و پانصد ساله و دیگر جشنها و کارناوالها قرار گرفت. همین امر موجب شد گروهی از مردم که شناخت کاملی از مضامین شاهنامه نداشتند و این متن را به عنوان مروّج سنتهای پادشاهی میشناختند در برابر آن موضع گرفته و شاهنامه را نیز چون نظام شاهنشاهی و دیگر ادوات آن مطرود تلقی کنند. از سوی دیگر جایگزینی اندیشههای اسلاموطنی به جای ایرانوطنی، موضعگیری برخی در برابر اندیشههای ملیگرایانه و نیز مهاجرت برخی شاهنامهپژوهان طراز اول در دهۀ شصت خورشیدی به برداشتهای ناصواب طبقۀ عوام درباب شاهنامه دامن زد که در این جستار به شرح آن خواهیم پرداخت.
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۶-۱۳۹۱ )
چکیده
از نخستین داستان های سیاسی پس از انقلاب اسلامی و به احتمال فراوان نخستین آن، سلول ۱۸ اثر درویشیان است که ویژگی بارز آن، انعکاس خاطره نوشته های مؤلف در طول دوران حبس و مبارزات ایدئولوژیک و مسلحانه شخصیت هاست. علاوه بر این، این داستان نخستین اثر درخور تأمل درویشیان پس از پیروزی انقلاب نیز است و در زمره نخستین آثار داستانی سیاست گرا پس از انقلاب به شمار می رود. بررسی سطوح مختلف داستان یادشده نشان می دهد این متن باوجود خاطره نگاشت بودن، یکی از داستان های سیاسی موفق است. نگاه فراگیر به این داستان با توجه به گفتمان غالب رادیکال گونه دهۀ شصت با تأکید بر عنصر شخصیت و درون مایه نشان دهندۀ تقابل چهار نسل (در شخصیت های داستانی) است. نسل اول محافظه کاران راضی به وضع موجودند که کاملاً سنتی، دیندار و البته بی نام اند و خود را کوچک تر از آن می انگارند که با رژیم حاکم درگیر شوند. نسل دوم محافظه کاران آگاه از فساد قدرت و ایدئولوژی هستند که با وجود نارضایتی، به وضع موجود دلخوش اند. نسل سوم رادیکال های آزادی خواه و ناراضی از وضع موجودند که از بی عدالتی موجود رنج می برند و درصدد تغییرات آرمانی در وضع نامطلوب موجود هستند. اما نسل چهارم فرزندان انقلاب و مبارزه هستند که به وضع موجود آگاهی چندانی ندارند؛ ولی مکان و زمان تولد آن ها به نوعی با مبارزه و انقلاب عجین شده است.
عباس کشاورز شکری، الهه عابدینی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده
در این مقاله، آسیبپذیریهای دولت پهلوی دوم و نقش آن در بسیج انقلابی بررسی شده است. سؤال اصلی مقاله این است که ویژگیها و آسیبپذیریهای دولت پهلوی دوم که موجب بسیج انقلابی شد، چه بودند. برای پاسخ به این سؤال، از روش تحلیل اسنادی که از انواع روشهای کیفی است، استفاده شده. با این روش، اسناد و مدارک موجود شامل کتابها، مقالات و پایاننامهها بررسی شده است. این پژوهش با استفاده از ترکیبی از نظریات دولتمحوری که شامل نظریههای استقلال دولت، رویکرد توان دولت، دیدگاه فرصتشناسی سیاسی و نگرش ساختمانگرایی دولت است، مدلی جهت تبیین وضعیت دولت رژیم پهلوی و آسیبپذیری آن، و رابطۀ آن با بسیج انقلابی عرضه کرده و با استفاده از آن، به تحلیل آسیبپذیریهای دولت پهلوی و رابطه آن با بسیج انقلابی پرداخته است. از نتایج تحقیق آن است که مهمترین موارد آسیبپذیری دولت پهلوی، شامل استقلال دولت رانتی پهلوی از طبقات اجتماعی (جامعۀ مدنی)، ضعف توانایی دولت در سیاستگذاریها، ضعف دیوانسالاری نهادهای دولتی، انحصارطلبی دولت و آسیبپذیریهای حاصل از نوسازی و اصلاحات دولت در ترکیب با هم، به بسیج انقلابی منجر شده است.
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
براساس بررسیهای انجام شده از دیرباز توسعه متوازن و پایدار از جمله اهداف اساسی کشور بوده است. بهطوری که با نوساناتی توجهاتی در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای توسعه قبل و بعد از انقلاب اسلامی به مقوله "توسعه منطقهای" صورت پذیرفته است و به تعبیری از جمله مولفههایی بودهاند که تحلیل اثرات آنها بر چهرهپردازی نظام ملی در مقیاس خرد و کلان بسیار اهمیت دارد. اگرچه با مشاهده وضعیت کنونی، به نظر میرسد کیفیت زندگی مردم و سطح رفاه اجتماعی ایشان دستخوش نابرابریهای عظیمی از منظر توزیع منابع مالی، زیرساختها و امکانات رفاهی شده است. بنابراین میتوان گفت عدم توفیق برنامهریزی توسعه منطقهای و تقسیم کار فضایی، موجب افزایش نابرابری و فاصله در بین مناطق مختلف کشور شده است. بنابراین توجه به مغایرتهای منطقهای و غلبه کردن بر آن در سطوح توسعه هر یک از مناطق به منظور ایجاد ساختار منطقی در تقسیم کار و ایجاد انواع تخصص که با بهترین وجه وظایف توسعه ملی را برآورد سازند، ارتباط برنامهریزی ملی با برنامهریزی توسعه منطقهای را بیش از پیش ضروری مینماید.
ابراهیم صالح آبادی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ش در شرایطی به پیروزی رسید که در کشور حکومت چندگانه ایجاد شده بود و گروههای مختلفی میتوانستند حکومت جامعه را بهدست گیرند. ارتش شاهنشاهی یکی از گروههایی بود که فرصت تسلط بر اوضاع متشنج آن زمان را داشت؛ ولی آنچه رخ داد، اعلان بیطرفی آن در کشمکشهای انقلابی بود. یکی از عوامل شکست ارتش پهلوی، ناهماهنگی در سیاست سرکوب و سازش بود که در چگونگی مقابله و مبارزۀ آنها با انقلابیون نمودار شد. بهنظر نویسنده، چینش و ترکیب سیاست سرکوب و سازش در مواجهه با انقلابیون زمینۀ فروپاشی دستگاه سرکوب را فراهم کرد. ناهماهنگی در سیاست سرکوب و سازش از یک سو موجب شد زندانیان سیاسی آزاد شوند؛ درنتیجۀ چنین روشی رژیم نتوانست در مرحلۀ بعدی انقلابیون را دستگیر کند؛ از سوی دیگر سازشهای دولتهای اخیر شاه (شریف امامی و بختیار) به بازداشت نیروهای سرکوبگر و حتی انحلال ساواک (۳ بهمن ۱۳۵۷) منجر شد که درنهایت، موجب اختلاف در صفوف فرماندهان ارتش برای کنترل و سرکوب انقلابیون و بههم خوردن تعادل نیروها به نفع انقلابیون شد.
نعیما محمدی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۴ )
چکیده
در مقالۀ حاضر با استفاده از روش تاریخی و تکنیک تحلیل فرایند، به آزمون نظریۀ هونث در زمینۀ تحلیل نقش نیروهای اجتماعی- اقتصادی در وقوع انقلاب اسلامی ایران طی دهههای چهل و پنجاه پرداختهایم. تحقق انقلاب ایران با توجه به این رویکرد نظری، به ناکامی شاه در اجرای برنامۀ مدرنیزاسیون برمیگردد که دارای ابعاد سکولاریسم، ناسیونالیسم و کاپیتالیسم بود. تحلیل دادههای تاریخی با توجه به این نظریه نشان میدهد همزمان با احساس تحقیر، اختلال در بهرسمیتشناسی و انکار و بیعدالتی توسط برخی نیروهای اجتماعی، تحولی اساسی در رویکرد حوزۀ علمیه به سیاست شکل گرفت. گرایش روحانیون بهسمت جامعهپذیریِ استحالهگرایانه این امکان را فراهم آورد تا آنان بتوانند بهشکل مؤثری طبقات اجتماعی مختلف را علیه رژیم شاه بسیج کنند. روحانیون درنتیجۀ اجرای طرح سکولاریسم در زمرۀ گروههایی قرار گرفتند که تحقیر شده بودند. احزاب سیاسی و ناراضیانِ طبقۀ متوسط شهری اعم از دانشگاهیان، نویسندگان و روشنفکران چپ بهدلیل تأکید رژیم بر ناسیونالیسم شاهنشاهی دچار اختلال در بهرسمیتشناسی شدند. انگیزۀ براندازی رژیم برای این گروه از نیروها بیشتر وجه اجتماعی داشت؛ اما انقلاب اسلامی در ایران تابع نقش نیروهای اقتصادی نیز بود. بازاریان سنتی، مهاجران و حاشیهنشینان شهری بازندگان طرح مدرنیزاسیون بودند. این گروه برنامۀ کاپیتالیسمشاه را ناعادلانه و به ضرر خود میدانستند؛ به همین دلیل با پیوستن به ائتلاف روحانیون، انقلاب ۱۳۵۷ در ایران بهوقوع پیوست. براساس نتایج این تحقیق، بهرسمیتشناسی یکی از مهمترین عوامل ایجاد گروههای ناراضی است که امکان بسیج تودهها را علیه قدرت فراهم میکند.
عبدالواحد قادری، سیّد هاشم آقاجری، مقصود فراستخواه، مهدی گلجان،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
تضاد میان طبقات مذهبی و سکولار درمورد دولت اسلامی شروع شد. نقش اسلام در حکومت چیست؟ در پاسخ به آن متفکران مسلمان دو جواب مطرح کردند: نخست، گروهی که اسلام را مساوی با دولت میدانستند. دوم، گروهی که ازنظر آنها حکومت در اسلام، تنها یک بُعد بوده و ابعاد دیگر اسلام نسبت به آن بُعد سیاسی مهمتر است. غامدی با عبور از رویکرد اول که در آرا و نظرات مودودی نمود داشت و مودودی سخنگوی اصلی آن بود، تفسیر خود از اسلام، قرآن و سنت را بررویکرد دوم قرار داد. از نگاه غامدی، ایجاد یک جامعۀ اسلامی، مقدم بر دولت اسلامی است. چنین جامعهای ازطریق انقلاب اسلامی میسّر است و انقلاب راه را برای یک دولت اسلامی فراهم خواهد کرد. این دولت اسلامی از سهگروه تشکیل شده است: مسلمانان، معاهدین و ذمّیان. چنین دولتی مبتنی بر پلورالیسم در مذهب و سیاست است.
محمد جواد اسماعیلی، علیرضا شجاعی زند، علی ساعی، احمدرضا یزدانیمقدم،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
اگر مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ را در وجه فرهنگی و اندیشهای آن جستوجو کنیم پرسش اصلی مقاله حاضر این است که تحلیل گفتمان نسبت به رهیافتهای رقیب (هرمنوتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی) که به تحلیل و تبیین جنبه فکری انقلابها و در اینجا انقلاب اسلامی پرداخته است، از چه رجحانی برخوردار است؟ در این نوشتار، ابتدا به بیان مسئله پرداخته سپس به بررسی رجحان تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی نسبت به رهیافت هرمونتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی اقدام مینماییم و نوشتار خود را با جمعبندی یافتههای تحقیق به پایان میرسانیم. ما به این علت رهیافت گفتمان نسبت به رهیافت هرمنوتیکال را در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی دارای ارجحیت میدانیم که نگاه گفتمانی بهتر میتواند به پیوند اندیشه انقلاب اسلامی با مقوله قدرت –دانش و قدرت-حقیقت بپردازد. نوشتار حاضر، با بررسی امتیازها و قابلیتهای تحلیل گفتمان نسبت به ایدئولوژی، به این یافته رسیده که نظریه گفتمان از حیث روش از قابلیت و رجحان ویژهای برخوردار است و چشماندازهای جدید و متفاوتی در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی از جمله بررسی اندیشمندان غیرسیاسی، تکثر اندیشه انقلاب، ارائه تاریخ هستیشناسانه از اندیشه انقلاب اسلامی میگشاید.
امیر عظیمی دولت آبادی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
این مقاله با هدف بررسی نقش دستگاه سرکوب در انقلابهای عربی سال ۲۰۱۱ به انجام رسیده است. در این سال چهار رژیم عربی (تونس، مصر، لیبی و یمن) یکی پس از دیگری از هم فروپاشید، اما برخی دیگر نظیر بحرین، مراکش، الجزایر و اردن با وجود اینکه با اعتراضات گسترده مردمی مواجه شدند، ولی رخداد انقلاب را تجربه نکردند. شروط علّی مشترک چندی در فروپاشی این رژیمهای سیاسی یا آنچه به عنوان انقلابهای عربی شناخته میشود، مؤثر بوده است. این تحقیق با توجه به تجارب انقلابهای پیشین و انتظار برآمده از دستگاههای نظری انقلاب، بدنبال بررسی یکی از تعیین کنند ترین علل وقوع انقلابهاست و در صدد است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا عامل «ناکارآمدی دستگاه سرکوب» و به طور مشخص ارتش، در وقوع انقلابهای عربی مؤثر بوده است؟ نتایج این تحقیق از طریق مقایسه چهار مورد انقلابی (تونس، مصر، لیبی و یمن) و دو مورد غیرانقلابی (الجزایر و مراکش) با استفاده از روش تطبیقی و با کمک تکنیک اختلاف میل نشان میدهد که عامل ناکارآمدی دستگاه سرکوب در هر چهار مورد انقلابی مشترک بوده است و کشورهای عربی که با وجود مشابهتها با کشورهای فوق، واقعه انقلاب را در سال ۲۰۱۱ تجربه نکردند، فاقد شرط یادشده بودهاند و بنابراین حضور و غیاب این عامل در وقوع/ عدم وقوع این انقلابها تعیینکننده بوده است.