جستجو در مقالات منتشر شده


۲ نتیجه برای سلیمانزاده

دکتر علیرضا سلیمانزاده، بتول خواجه حسنی رابری،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( پائیز و زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده

در تفکر توینبی (۱۸۸۹-۱۹۷۵)، دوران ایستایی جامعه را می­ توان دوره نا پویایی، سکون و بی‌تحرکی دانست. اعضای چنین جامعه­ای پاسخی در برابر چالش­های پیش رو نداشته، حالتی منفعل به خود گرفته و تسلیم شرایط موجود می­ شوند. به عبارتی، جامعه ایستایی همچون ماد، جامعه‌ای است که در حالت کلی تا حدودی فاقد مکانیسم‌های اساسی دگرگون بخش بوده و نوعی راکد بودن و بی­ حرکتی از شاخصه ­های آن تلقی می ­شود. طبق چنین نظریه­ای، پیدایش تمدن در ایران باستان نتیجه­ یک انقلاب و همچنین حرکت جامعه از گذشته­ ای ایستا به‌سوی آینده­ای پویا تلقی می ­شود. درهرحال، این مقاله با استفاده از روش تحقیق تاریخی در پی این هدف است که مشخصه‌های جامعه ماد را پیش از مرحله پویایی با استناد به شواهد موجود موردبررسی قرار داده و تحلیل نماید. رهاورد این پژوهش نشان دادن چگونگی تطبیق یا احتمالاً عدم تطبیق نظریات تمدنی توینبی با بخشی از تاریخ ایران باستان است. درعین‌حال، تجزیه‌وتحلیل مشخصات کلی جامعه ایستای ماد با استناد بر حقایق و شواهد تاریخی و این‌که هرگز جامعه‌ای همچون ماد به‌رغم ایستایی به‌طور مطلق فاقد دگرگونی درونی نبوده، از دیگر دستاوردهای پژوهش حاضر است.
 

دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۳۳ )
چکیده

عدیّ بن زید العبادیّ من کبار شعراء العصر الجاهلیّ العربیّ، وبما کان هذا الشاعر یجید اللغتین العربیه والفارسیّه أصبح من مترجمی البلاط الساسانیّ وکتّابه ثم عهدت إلیه السفاره بین کسری وبین قیصر الروم. هذا الاتّصال بالبیئه الحضریّه الساسانیه والثقافه الجدیده زرع الثقه والنموّ فی نفس الشاعر وأبعده عن بعض القیم السلبیه السائده بین العرب الجاهلیّین وأحدث تغیراً ثقافیّاً کبیراً فی سلوک الشاعر وتفکیره من خلال اکتسابه بعض مبادئ وأهداف وعلاقات إجتماعیه ذات قیمه علی المستویات الشخصیّه والإجتماعیّه والمهنیّة. هذا التغیر السلوکی مصداق لِما افترضه إریک إریکسون فی نظریته حول نموّ النفس الإجتماعیّ عند کل فرد یلمس تجارب جدیده من المجتمع وثقافته فی مراحل العمر. أخبار عدیّ بن زید العبادیّ وأشعاره فی کتب الأدب تؤکد علی علاقه واضحه بین مراحل التقدّم فی العمر عند البلاط الساسانیّ وإلتزامه ببعض المعاییر الإجتماعیه الحضاریه وفقاً للتفاعل بین الشاعر وبیئته الثقافیّه کما اعتبره إریکسون فی نظریته المعروفه ویمکن رصد هذه العلاقه من زاویه المعانی، والموضوعات والصوّر الشعریه عند الشاعر حتی ندرک ملامح الحضاره الفارسیه فی أسلوبه الشعریّ الذی قد یختلف عن شعراء العصر الجاهلیّ.

صفحه ۱ از ۱