دانشیار گروه تاریخ دانشگاه سیستان و بلوچستان ، ksalehi50@yahoo.com
چکیده: (2249 مشاهده)
وجود شکافهای اجتماعی همواره در جامعۀ ساسانی باعث افزایش انفکاک و همچنین حرکت انفعالی لایههای زیرین جامعه و بروز مسئلۀ گریز شد و موجبات سقوط ساسانیان را در یکی از مناطق حساس جنوب غرب آسیا فراهم آورد. این تحقیق که با استفاده از روش تاریخی و تحلیل نظریۀ شکاف و گریز در جامعهشناسی انجام شده، با طرح این سؤال پیش خواهد رفت که شکافهای اجتماعی در رخداد پدیدۀ گریز از حکومت ساسانی و سپس سقوط جامعۀ ایرانی چه نقشی داشته است؟ و در پاسخ به این سؤال، فرضیۀ تحقیق بر این استوار است که شکافهای اجتماعی موجود در حکومت ساسانی باعث گریز لایههای متعدد اجتماعی بوده و بهدلیل عدم پیروی نسبی ساسانیان از عرف سیاسی نظریۀ حکومت ایرانی مبتنیبر رعایت تسامح در قبال اقوام و ادیان مختلف پهنۀ شاهنشاهی، زمینههای سقوط درونی و ساختاری فراهم آمد. دستاوردهای پژوهش نشان میدهد که وجود طبیعی شکافهای اجتماعی در جامعۀ ساسانی با رویکردهای سختگیرانه و متعصبانه حکومتی تشدید و سپس به تسریع روند گریز منجر شد. از مطالعۀ نظری شکاف و گریز چنین بهدست آمد که تضادهای موجود در جامعۀ ساسانی در بلندمدت به شکافها تبدیل شد و چون لایههای زیرین این جامعه کمتر نقش و جایگاه را در این ساختار داشتند؛ هر چه بر عمر این سلسله افزوده میشد به پدیدۀ گریز بیشتر علاقه نشان داده میشد؛ بهنحویکه این امر باعث شد هرکدام از اجزای جامعۀ ساسانی بدون توجه به وضعیت جامعۀ قبلی خویش که در همراهی با جامعه کلان ایرانی بود، به منافع قومی ـ دینی و یا محلی ـ صنفی خود روی آورند و در صورت ضرورت و با پیشامدهای اجتماعی با قدرتهای بیرونی همراهی کنند.
نوع مقاله:
پژوهشی اصیل |
موضوع مقاله:
تاریخ انتشار: 1400/6/26