دانشیار، پژوهشکده علوم اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران
چکیده: (9839 مشاهده)
در مقالۀ حاضر زمینۀ اصلی برنامههای نوسازی و اصلاحات اداری دوران رضاشاهی را- که دارای مزایا و فواید بسیاری برای جامعۀ ایران بوده است- بیان میکنیم. همچنین، به وجود فرهنگ سیاسی اقتدارگرا میپردازیم که بهموازات آن تجدید حیات یافت و موجب فزونی یافتن روشهای مستبدانه و اعمال سلیقههای فردی در نظام سیاسی و اداری کشور شد. در ادامه، این مسئله را تبیین میکنیم که بهرغم رشد کمّی و پدید آمدن محیطی نسبتاً مناسب برای نوسازی و اقداماتی که صورت پذیرفت، تحولی بنیادین در نظام دیوانسالاری کشور پدیدار نشد. در این دوران، بسیاری از ویژگیها و عناصر مخرب و نامناسب- که همواره از موانع تحول و اصلاحات بنیادین در نظام سیاسی اداری ایران بهشمار میرفتند- ماندگار و حتی گاه تقویت شدند؛ عناصری نظیر روحیه اطاعت محض، رابطهگرایی، خویشاوندسالاری، ارتشا و فساد اداری، قانونشکنی و قاعدهگریزی، نبود امنیت، بیاعتمادی، روحیۀ چاپلوسی، فقدان عقلانیت در تصمیمگیریهای راهبردی و تحمیل اراده فردی شاه بر همه ارکان اداری.
انتشار: 1394/1/1