دوره 2، شماره 4 - ( 1389 )                   جلد 2 شماره 4 صفحات 167-145 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- استادیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرس
2- دانشجوی دکتری زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرس
چکیده:   (22911 مشاهده)
چکیده ادبیات به عنوان یکی از مهم ترین عوامل انتقال فرهنگ هر ملت، به قدر پیچیدگی زندگی و فرهنگ، دارای اجزا و عناصر پیچیده ای است. اگر نقد را ابزاری برای سوق دادن ادبیات به سمت خلاقیت بدانیم، آن گاه جایگاه ضروری و درعین حال حساس آن را در میان جوامع درک خواهیم کرد. نقد به مثابه وجدان بیدار ادبیات، آن را از خود فریبی می رهاند و دریچه های تازه ای را به سوی خلاقیت و تکامل هرچه بیشتر به روی آن می گشاید. ناقدان در این زمینه می توانند به فراخور علاقه و تخصص خود، شیوه های مختلفی را برگزینند. نقد اخلاقی، نقد اجتماعی، نقد روان شناختی، نقد تاریخی، نقد زیبایی شناسانه و نقد تطبیقی از مهم ترین شاخه های نقد ادبی است که ضمن تلفیق با علوم دیگر و استفاده از دستاوردهای آن، وابستگی ادبیات را به علم از یک سو و به فرهنگ جامعه از سوی دیگر اثبات می کند. این پژوهش با نگاهی تحلیلی به نقد اجتماعی توانسته است ضمن تبیین مبانی نقد اجتماعی در ادبیات، از ورای آرای گوناگون و گه گاه متناقض موجود در این زمینه به نوعی همگرایی و همسویی دست یابد. براساس این، با تلقی جامعه به عنوان موضوع تفکر ادیب نه منبع آن، تعریف فردیت هنرمند یا ادیب به تمایز دیدگاه وی از دیگران و نیز پذیرش جنبه های هنری آثار ادبی به عنوان وجه تمایز هنر از علم، بسیاری از چالش های موجود در این زمینه برطرف خواهد شد.
متن کامل [PDF 999 kb]   (16411 دریافت)    

انتشار: 1390/1/31

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.