دوره 12، شماره 1 - ( 1399 )                   جلد 12 شماره 1 صفحات 73-43 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشیار جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس ، hazeri_a@modares.ac.ir
2- کارشناس ارشد جامعه شناسی انقلاب
چکیده:   (2551 مشاهده)
این پژوهش به بررسی تطبیقی دو گفتمان روشنفکری  دینی دهه 40 و گفتمان انقلاب اسلامی اختصاص یافته است. نگارنده در این جستار، ابتدا با بهره گیری از بستر معرفت شناختی نظریه لاکلا و موفه، به ارائه مفصل بندی این گفتمان ها بر اساس دال مرکزی آنها اقدام نموده است. شریعتی با دیدی جامعه شناختی توانست با ارائه سیمائی سیاسی از اسلام با محوریت "اسلام انقلابی- اجتماعی"  پیشقراول انقلاب اسلامی شود. در تدوام این گفتمان، گفتمان انقلاب اسلامی  نیز با رویکردی فقهی و با محوریت "اسلام ناب" به عنوان دال محوری در قاموس و شاکله معرفتی تمام جریان های سیاسی بعد از انقلاب اسلامی با همان مولفه های گفتمانی به شکلی جدیدتر و اندکی متفاوت تر توانست باز تولید و تئوریزه شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، هر دو گفتمان با اعتقاد به امتزاج دین و سیاست با رویکردی نسبتا دموکراتیک و با توسل به سازواره "امت و امامت" توانستند حکومت مطلوب خویش را پایه ریزی نمایند که در تقابل با نظام های توتالیتاریستی، دین سنتی و روحانیون حامی آن، به حاشیه رانی گفتمان غالب و حاکم عصر یعنی "گفتمان پهلویسم" منجر شد. هر دو گفتمان مذکور با محدودیت قلمرو اختیارات رهبری هر چند با وجود نقطه افتراق هایی در شکل و محتوا، توانستند با تاکید بر مدخلیت دال مردم و نقش تاثیر گذار آنها در انتخاب حاکم جامعه آرمانیشان در برابر ایده"حکومت اسلامی" که به نقش مردم در مشروعیت بخشی به حکومت باور ندارند، قرار گیرند.
 
متن کامل [PDF 964 kb]   (932 دریافت)    
نوع مقاله: پژوهشی اصیل | موضوع مقاله: تاریخ
انتشار: 1399/6/25

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.